امروز جمعه ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
دسته بندی سایت
برچسب های مهم
پیوند ها
آمار بازدید سایت
Canine parvovirus. CPV نمونه دیگری از بیماری است که به خاطر ظهور یک ویروس جدید برای گونههای میزبان خود ظهور کردهاست. در اواخر دهه ۱۹۷۰، یک بیماری همهگیر بسیار کشنده در جمعیت سگها در جهان ظاهر شد. عامل اتیولوژیک یک پاروویروس بود که قبلا در کانین ها ناشناخته بود. ترتیب CPV تقریبا شبیه به ویروس پانکلوپنی گربه (FPV)است، یک پاروویروس ثابت شده از گربهها، که باعث بیماری بسیار کشنده در بچهگربهها میشود. CPV دارای چند جهش نقطهای است که آن را از FPV متمایز میکند، و این جهشها به CPV اجازه میدهد تا به سلولهای سگ متصل شود و آنها را آلوده کند، خصوصیتی که توسط FPV اشغال نشده است. فرض بر این است که این جهشها اجازه ظهور یک بیماری ویروسی جدید در سگها را میدهد.
۲.۴موانع گونهها و دفاعهای میزبان
بسیاری از ویروسهای پستانداران با میزبانانشان تکامل یافتهاند به طوری که اعضای مختلف خانواده ویروس با هر گونه میزبان مرتبط هستند. علاوه بر این، تحت شرایط طبیعی، هر یک از اعضای خانواده ویروس معمولا به مانع گونه احترام میگذارند و به گونههای دیگر وارد نمیشوند، اگرچه به آسانی بین حیوانات فردی در گونههای میزبان خود گسترش مییابند. مکانیسمهای متفاوت به مانع گونه کمک میکنند، از جمله دفاع میزبان و ژنهای ویروسی. برای اینکه یک ویروس مشترک انسان و دام خود را در انسان یا گونه جدید دیگری ایجاد کند، محتمل است که جهشها برای سازگاری کامل مورد نیاز باشند. این الزام احتمالا بخشی از توضیح نادر چنین رویدادهایی است.
یکی از بهترین نمونههای مورد مطالعه، انتقال SIVcpz، یک ویروس از شامپانزهها، به HIV، یک ویروس انسانی است. چندین مطالعه اخیر نشان دادهاند که APobEC۳و tetherin دو نگهبان گیت بسیار مهم برای انتقال لنتی ویروسها بین گونههای اولیه مختلف هستند (بررسی شده در شارپ و Hahn، ۲۰۱۱). پروتئینهای APAEC۳نشاندهنده اولین خط دفاعی قدرتمند هستند که اعتقاد بر این است که مسئول جلوگیری از انتقال SIVs از میمونها به شامپانزهها و میمونها به انسانها هستند. (Etienne et al., 2013) با این حال، پروتئین APobEC۳میتواند با عامل آلودگی ویروسی HIV / SIV (Vif)مقابله کند، البته به طور کلی در یک روش خاص گونه. بنابراین، جهش در Vif برای SIVs میمون لازم بود تا بتواند شامپانزهها و سپس انسانها را آلوده کند. (Letko et al., 2013) تترین دومین خط دفاعی است و تنها HIVs که در خصومت موثر تکامل یافتهاند، به طور گستردهای در انسان گسترش یافتهاند. لنتی ویروسهای مختلف از پروتئینهای ویروسی مختلف برای مقابله با تترئین استفاده میکنند: گروه HIV - ۱ M از پروتئین ویروسی U (Vpu)استفاده میکند؛ گروه HIV - ۲ A از گلیکوپروتئین پوششی (Env)استفاده میکند، و گروه HIV - ۱ O از فاکتور تنظیمی منفی (Nef)استفاده میکند. در مقابل، گروههای HIV - ۱ N و P، که گسترش آنها در جمعیت انسانی بسیار محدود باقی ماندهاست، قادر به مقابله موثر با استرس نیستند.
با توجه به ویروس دیگر، مطالعات اخیر با استفاده از نژاد سازگار با موش از ویروس ابولا برای آلوده کردن گروهی از موشهای اینبرد تهیهشده توسط صلیب مشارکتی (فصل ۱۰، مدلهای حیوانی)تنوع قابلتوجهی در پاسخ به عفونت ویروس ابولا، از مقاومت کامل در برابر تب خونریزی دهنده شدید با مرگ و میر ۱۰۰ % یافتند. این امر بر نقش زمینه ژنتیکی میزبان به عنوان یک عامل تعیینکننده حساسیت تاکید میکند. سازگار با این موضوع، نظرات پزشکان است که تفاوتهای غیرقابلپیشبینی در نتیجه موارد منحصر به فرد ابولا وجود دارد. این مطالعات یک رابطه پویا بین میزبان و پاتوژن را نشان میدهد که ممکن است تعیین کند که یک ویروس چه زمانی میتواند از سد گونهها عبور کند و یک بیماری ویروسی جدید برای انسان ایجاد کند.
۳. WHY VIRAL DISEASES ARE EMERGINGAT AN INCREASING FREQUENCY
اگر چه ثبت دقیق آن دشوار است اما به نظر میرسد که بیماریهای ویروسی جدید انسانها (و شاید دیگر گونهها)با سرعت بیشتری در حال ظهور هستند. دلایل متعددی برای این روند وجود دارد (جدول ۱).
۳.۱اکولوژی انسان
جمعیت بشر به طور جدانشدنی در حال رشد است و حتی با سرعت بیشتری در حال شهرنشینی است. در نتیجه، تعداد رو به رشدی از شهرهای پرجمعیت وجود دارند که محیط بهینهای را برای گسترش سریع هر عامل عفونی نوظهور فراهم میکنند.
در قرن نوزدهم، لازم به ذکر است که یک نفر میتواند در ۸۰ روز دور دنیا بگردد، اما اکنون میتواند در کمتر از ۸۰ ساعت انجام شود. یک نفر میتواند در یک مکان آلوده شود و - در یک دوره زمانی انکوباسیون - به هر مکان دیگری بر روی زمین برسد. این امر فرصت گسترش ویروس انسانی جدید به عنوان یک عفونت جهانی قبل از اینکه حتی شناخته شود را افزایش میدهد و به طور قابلتوجهی فرصت ظهور یک بیماری جدید را افزایش میدهد. همین پویایی در مورد بیماریهای ویروسی حیوانات و گیاهان نیز صدق میکند، که پیامدهای اقتصادی و اجتماعی مهمی برای انسان دارد. پاندمی سارس در سال ۲۰۰۲ - ۲۰۰۳، که در بالا توضیح داده شد، نمونهای از این است که چگونه یک بیماری ویروسی جدید میتواند به سرعت و به طور گسترده ظهور و گسترش یابد. در این مثال، فوقالعاده است که این بیماری تحت کنترل قرار گرفت - و از جمعیت انسانی ریشهکن شد - با روشهای ساده جداسازی، قرنطینه، و اقدامات احتیاطی تنفسی. اگرچه از نظر مفهومی ساده بود، اما برای موفقیت به یک تلاش قهرمانانه نیاز بود. نمونه دیگر، ظهور سویه جدید ویروس آنفلوآنزای نوع "اچ ۱ ان ۱" نوع "آ" در سال ۲۰۰۹ است که پیش از تولید واکسن، به سرعت در سراسر جهان گسترش یافت.
مناطق دور افتاده دنیا در حال حاضر با فراوانی زیادی تحت استعمار قرار دارند و با فشار جمعیت و انگیزههای اقتصادی مانند احیای زمین برای کشاورزی و یا مصارف دیگر و برداشت درختان با ارزش و حیوانات وحشی به وجود آمدهاند. ساخت سدهای جدید، جادهها و دیگر تغییرات محیطزیست طبیعی باعث ایجاد جایگاههای ویژه اکولوژیکی جدید میشود. این احتمال وجود دارد که این منشا تب زرد شهری باشد. ویروس تب زرد یک آربو ویروس است که در چرخه پشه - میمون در جنگلهای آمریکای جنوبی و آفریقا نگهداری میشود. انسانهایی که وارد مناطق جنگلی شدند، آلوده شدند. هنگامی که آنها به روستاها یا مراکز شهری بازگشتند، یک چرخه شهری آغاز شد، که در آن پشه Aedes aegypti - که به خوبی با محیط شهری سازگار است و ترجیحا از انسانها تغذیه میکند - ویروس را حفظ کرد.
در ۲۵ سال گذشته، کشاورزی با توسعه "تجارت کشاورزی" دچار تحول چشمگیری شدهاست. امروزه حیوانات غذایی و غذایی در مقیاسی بیسابقه و تحت شرایط بسیار مصنوعی پرورش مییابند، که در آن نزدیکی بسیاری از اعضای یک گیاه یا گونه حیوانی به یک عفونت اجازه انتشار مانند آتشسوزی را میدهد. علاوه بر این، افزایش تعداد گیاهان، حیوانات و محصولات غذایی به سرعت در فواصل زیاد منتقل میشوند. ما بدون توجه به فصل از میوه و سبزیجات تازه در هر زمان لذت میبریم. ارسال بینالمللی گیاهان و حیوانات میتواند ویروسها را به محیطهای جدید وارد کند که ممکن است منجر به ظهور بیماریهای پیشبینینشده شود. یک مثال شیوع آبلهمرغان در سال ۲۰۰۳ است که حدود ۸۰ مورد انسانی را در ایالاتمتحده ایجاد کرد. رد پای این حیوان به واردات از آفریقا از موشهای صحرایی غولپیکر گامبیایی به عنوان حیوانات خانگی عجیب و غریب گرفته شدهاست. به نظر میرسد چندین گونه جوندگان در غرب آفریقا میزبان مخزن این ویروس باشند. ابله مرغان از این حیوانات به سگهای مرغزار حیوانات خانگی و از سگهای مرغزار به صاحبان آنها سرایت میکند. از آنجایی که آبلهمرغان باعث عفونت در انسان میشوند که شبیه به موارد خفیف آبله هستند، این شیوع علت اصلی نگرانی در مورد سلامت عمومی بود.
۳.۲معرفی یک ویروس جدید به جمعیت خاص
گاهی اوقات، یک ویروس عمدا به یک جمعیت حساس معرفی میشود که باعث ظهور اپیدمی بیماری میشود. برای ورزش، خرگوشها در اواسط قرن نوزدهم از اروپا به استرالیا وارد میشدند.
به دلیل عدم وجود هر گونه شکارچی طبیعی، تعداد خرگوشها به تعداد کتاب مقدس افزایش یافت و مراتع طبیعی و محصولات کشاورزی را در مناطق وسیعی از جنوب استرالیا تهدید کرد. برای کنترل این مشکل، ویروس میکسوماتوز به طور عمدی در سال ۱۹۵۰ معرفی شد. (Fenner, 1983) این poxvirus طور مکانیکی از طریق نیش حشرات منتقل میشود و برای خرگوشهای وحشی در آمریکای جنوبی بومی است که در آن باعث تومورهای غیر کشنده پوست میشود. با این حال، ویروس میکسوماتوز باعث عفونت بسیار کشنده در خرگوشهای اروپایی میشود و ورود آن به استرالیا منجر به پاندمی در جمعیت خرگوش میشود.
پس از معرفی ویروس میکسوماتوز در سال ۱۹۵۰، تکامل مشترک ویروس و میزبان مشاهده شد. نژاد معرفیشده به شدت بیماری زا بود و باعث اپیزوتیک هایی با مرگ و میر بسیار بالا شد. با این حال، با گذشت زمان، جدایه های میدان کاهش حدت را نشان دادند و یک انتخاب برای خرگوشهایی وجود داشت که از نظر ژنتیکی تا حدودی به ویروس مقاوم بودند. رشتههای با ویرولانس متوسط احتمالا غالب شدند زیرا سویههای با ویرولانس کم، انتقال کمتری داشتند و سویههای با ویرولانس زیاد، خرگوشها را خیلی سریع کشتند.
همچنین نگرانی در مورد ظهور بیماری به دلیل معرفی عمدی ویروسها در جمعیتهای انسانی یا حیوانی، به عنوان اقدامات بیوتروریسم، افزایشیافته است.
۳. ۳: پیوند اعضا
به دلیل کمبود اعضای بدن انسان برای دریافت کنندگان پیوند، تحقیقات قابلتوجهی در مورد استفاده از گونههای دیگر - به ویژه خوکها - به عنوان اهدا کنندگان عضو وجود دارد. این مساله این سوال را مطرح میکند که آیا ویروسهای شناختهشده و یا پنهان ناشناخته و پایدار در اعضای اهدا کننده ممکن است به دریافت کنندگان پیوند منتقل شوند. از آنجایی که دریافت کنندگان پیوند برای کاهش رد پیوند سرکوب ایمنی میشوند، ممکن است به ویژه مستعد عفونت با ویروس از گونههای اهدا کننده باشند. در بدترین حالت، این میتواند یک ویروس خارجی را قادر به عبور از سد گونهای کند و به عنوان یک ویروس انسانی جدید ایجاد شود که ممکن است از گیرنده پیوند به افراد دیگر سرایت کند.
۴. شناسایی ویروس های نوظهور جدید چگونه است؟
انگیزه برای شناسایی یک ویروس بیماری زای جدید معمولا تحت یکی از دو شرایط ایجاد میشود.
اول، شیوع بیماری که نمیتواند به یک پاتوژن شناختهشده نسبت داده شود، ممکن است یک مسابقه را برای شناسایی یک عامل عفونی بالقوه جدید آغاز کند.
شناسایی عامل سببی به کنترل بیماری و پیشگیری یا آمادگی برای بیماریهای همهگیر آینده بالقوه کمک خواهد کرد.
ویروس کرونا سارس، ویروس نیل غربی، و ویروس Sin Nombre مثالهایی از ویروسهای نوظهور هستند که پس از شیوع بیماری با استفاده از هر دو روش کلاسیک و مدرن شناسایی شدند. از طرف دیگر، یک ویروس جدید مهم ممکن است به عنوان یک محصول جانبی نادر از تحقیقات هدایتشده به یک هدف متفاوت کشف شود، مانند مورد ویروس هپاتیت B (HBV).
در این مثال، جستجو برای آلوآنتی ژنها یک پروتئین سرم جدید را کشف کرد که معلوم شد آنتیژن سطحی HBV (HBsAg)است، که منجر به کشف ویروس شد.
هنگامی که شیوع بیماری را نمی توان به یک پاتوژن شناختهشده نسبت داد و در جایی که جداسازی، تکثیر و شناسایی ویروس کلاسیک با شکست مواجه میشود، به ویروسشناسی مولکولی نیاز است. ویروس هپاتیت C (HCV)، سن نومبر و دیگر hantaviruses، برخی از روتاویروس ها، و ویروس سارکومای کاپوسی (HHV۸)نمونههایی از ویروسهای نوظهور هستند که در ابتدا در نتیجه فنآوریهای مولکولی کشف شدند. در زیر، ما به طور خلاصه برخی از روشهای تشخیص و شناسایی ویروسی را شرح میدهیم. اطلاعات بیشتر و جزئیات فنی را می توان در چندین متن فعلی یافت.
۴.۱روشهای کلاسیک کشف ویروس
اولین سوالی که محقق را با یک بیماری با علت ناشناخته مواجه میکند این است که آیا علت عفونی دارد یا خیر؟ مدارکی که نشان میدهند علت عفونی یک شروع حاد و مدت کوتاه، شباهت بالینی به بیماریهای عفونی شناختهشده، گروهی از بیماریهای مشابه در زمان و مکان، و یک سابقه انتقال بین افرادی است که با تصویر بالینی یکسان مراجعه میکنند. برای بیماریهای مزمن، علت عفونی ممکن است خیلی کمتر آشکار باشد و موضوع بحث باشد.
در مواجهه با یک بیماری که به نظر مسری میرسد، سوال بعدی این است که آیا ویروس عامل آن است. یک مثال کلاسیک که علم ویروسشناسی مدرن را نشان میدهد، علت تب زرد است. در مجموعهای از آزمایشها که در حال حاضر غیر اخلاقی هستند، کمیسیون تب زرد، که با سربازان آمریکایی و داوطلبان دیگر در کوبا در سال ۱۹۰۰ همکاری میکند، متوجه شد که خون یک بیمار مبتلا به بیماری حاد میتواند این عفونت را با تزریق وریدی به شخص دیگری منتقل کند. علاوه بر این، نشان داده شد که عامل عفونی میتواند از یک فیلتر نگهدارنده باکتری عبور کند و بنابراین میتواند به عنوان یک "ویروس قابل فیلتر شدن" در نظر گرفته شود.
جداسازی ویروس در کشت سلولی و حیوانات. اولین گام در شناسایی ویروس فرضی، ایجاد سیستمی است که در آن عامل میتواند تکثیر شود. قبل از روزهای کشت سلولی، حیوانات آزمایشگاهی برای این منظور مورد استفاده قرار میگرفتند. بسیاری از ویروسها میتوانند با تزریق داخل مغزی موشهای شیرخوار ایزوله شوند و برخی از ویروسهایی که موشها را آلوده نکردند میتوانند به دیگر حیوانات آزمایشگاهی منتقل شوند. ویروسهای پولیو انسانی به خاطر نیاز به گیرندههای سلولی خود، به میمونها و میمونهای دنیای قدیم و میمونهای بزرگ محدود شده بودند. این ویروس برای اولین بار در سال ۱۹۰۸ توسط تزریق داخل مغزی میمونها جدا شد و تا سال ۱۹۴۹ توسط پاساژ میمون به میمون نگهداری شد.
عصر جدید ویروسشناسی (که در حدود سال ۱۹۵۰ آغاز شد)میتواند به معرفی سلولهای کشت شده به عنوان روش استاندارد برای جداسازی، تکثیر و کمیسازی ویروسها اطلاق شود. در حال حاضر طیف وسیعی از ردههای کشت سلولی وجود دارند که میتوانند برای جداسازی ویروسها مورد استفاده قرار گیرند و در حال حاضر این اولین منبع در تلاش برای جداسازی یک ویروس جدید مشکوک است. برخی ویروسها در طیف وسیعی از سلولها تکثیر میشوند اما برخی دیگر مشکل پسند تر هستند و پیشبینی این که کدام سلولها تکثیر خود را حمایت خواهند کرد میتواند سخت باشد.
همچنین مهم است بدانیم که برخی ویروسها در کشت سلولی تکثیر میشوند بدون اینکه اثر سیتوپاتیک نشان دهند. یک مثال مهم شناسایی ویروس سیمین ۴۰ (SV۴۰)است. ویروس فلجاطفال معمولا در کشتهای سلولی اولیه بهدستآمده از کلیههای میمونها رشد میکرد اما SV۴۰از تشخیص فرار کرده بود زیرا بدون ایجاد اثر سیتوپاتیک تکرار میشد. هنگامی که برداشت ویروس فلجاطفال در کشتهای مشابه تهیهشده از میمونهای سبز آفریقایی مورد آزمایش قرار گرفت، یک اثر سیتوپاتیک (واکوئله شدن)مشاهده شد که منجر به کشف ویروس SV۴۰در سال ۱۹۶۰ شد. از آنجا که واکسن غیرفعال شده ویروس فلجاطفال که از سال ۱۹۵۵ تا ۱۹۶۰ تولید شده بود، از ویروس رشد یافته در محیط کشت میمون رزوس تهیه شدهبود، بسیاری از افراد به این ویروس ناشناخته قبلی آلوده بودند که ناخواسته به انسان تزریق میشد. از آن زمان، استوک های ویروسی و کشتهای سلولی برای حذف SV۴۰و دیگر آلودگیهای بالقوه ویروس غربال شدهاند.
تعدادی از روشها برای تشخیص ویروس غیر سیتوپاتیک که در کشت سلولی در حال رشد است، در دسترس هستند. این موارد عبارتند از تجسم ویروس با میکروسکوپ الکترونی، تشخیص آنتیژنهای ویروسی با روشهای ایمنوفلورسانس یا ایمونوسیتوشیمی، آگلوتیناسیون اریتروسیت های گونههای مختلف حیوانی با ویروس متصل به سطح سلول (هماگلوتیناسیون)، تولید اینترفرون یا تداخل ویروسی، و تشخیص اسیدهای نوکلئیک ویروسی.
تشخیص ویروسهای غیر تکثیر شونده. در طول دوره زمانی ۱۹۵۰ تا ۱۹۸۰، تلاشی هماهنگ برای شناسایی علل عفونتهای حاد نوزادان و کودکان صورت گرفت. در جستجوی علت بیماریهای اسهالی نوزادان، فرض بر این بود که علاوه بر باکتریها که کمتر از نیمی از موارد را تشکیل میدهند، یک یا چند ویروس ممکن است مسئول برخی از موارد اسهال کودکان باشند. تلاشهای ناموفق متعددی برای رشد ویروس از مدفوع بیماران مبتلا به اسهال حاد انجام شد. حدس زده شد که ممکن است بتوان یک ویروس فاسد کننده فرضی را با میکروسکوپ الکترونی نمونههای مدفوع متمرکز تصور کرد. هنگامی که سرم دوران نقاهت بیمار به نمونههای مدفوع فیلتر شده و تغلیظ شده اضافه شد، تجمع ویریون های ۷۰ نانومتر در مدفوع برخی از نوزادان مبتلا به گاستروانتریت حاد مشاهده شد. توانایی سرم بیماری دوران نقاهت اما نه بیماری حاد برای میانجیگری در تجمع ویریون، یک ارتباط موقتی از پاسخ ایمنی را با یک بیماری اسهال حاد فراهم میکند. در طی ۵ سال، روتاویروس به عنوان شایعترین علت اسهال در نوزادان و کودکان جوان در سراسر جهان شناخته شد که تقریبا یک سوم موارد اسهال شدید که نیاز به بستری شدن دارند را شامل میشود.
هنگامی که یک ویروس نوظهور شناسایی شد، لازم است آن را طبقهبندی کنیم تا تعیین کنیم که آیا آن یک ویروس شناختهشده است، یک عضو جدید از یک گروه ویروس شناختهشده، و یا یک مالیات جدید از ویروس را نشان میدهد. این اطلاعات سرنخهایی را در ارتباط با تشخیص، پیشآگهی، درمان و پیشگیری فراهم میکند.
در سال ۱۹۶۷، شیوع تب خونریزی دهنده حاد در کارگران آزمایشگاهی در ماربورگ آلمان رخ داد که در حال برداشت کلیهها از میمونهای سبز آفریقایی بودند. علاوه بر این، بیماری به تماسهای بیمارستانی موارد شاخص، با مجموع بیش از ۳۰ مورد و ۲۵ % مرگ و میر گسترش یافت. مشاهدات بالینی و اپیدمیولوژیک بلافاصله یک عامل قابل انتقال را نشان داد، اما تلاش برای کشت باکتریها ناموفق بود. به هر حال، مامور به آسانی به خوکچه هندی که براثر بیماری حاد مبتلا شده بود درگذشت. بعد از تلاش زیاد، این عامل با کشت بافت سازگار شد و نشان داده شد که یک ویروس RNA است. هنگامی که کشت بافت متمرکز به وسیله میکروسکوپ الکترونی بررسی شد، بلافاصله مشخص شد که این عامل با خانوادههای شناختهشده ویروسهای RNA متفاوت است، زیرا ویریون ها شامل رشتههای استوانهای بسیار بلند به قطر ۷۰ نانومتر بودند. این کشف ویروس ماربورگ بود، اولین عضو شناختهشده این ویروس، که در حال حاضر ویروسهای ماربورگ و ابولا را شامل میشود.
۴.۲پوستوله های منل- کخ
جداسازی ویروس از بیمارانی که از یک بیماری نوپدید رنج میبرند، ارتباطی را فراهم میکند، اما شاهدی بر یک رابطه سببی نیست. نمایش رسمی که ویروس جدا شده عامل سببی است شامل چندین معیار است که در طول ۱۰۰ سال گذشته فرمولبندی شدهاند. بعد از دو دانشمند قرن نوزدهم که برای اولین بار سعی کردند قوانین شواهد را بیان کنند، اینها اغلب فرضیات هنل - Koch نامیده میشوند. Sidebar ۱این اصول را خلاصه میکند که با توجه به دانش فعلی و روشهای تجربی مدرن شدهاند.
نسخه کلاسیک فرضیات هنلی - Koch نیاز به این دارد که عامل سببی در فرهنگ رشد کند. چگونه، همانطور که در زیر بحث شد، تعدادی از ویروسها که نمیتوانند در محیط کشت رشد کنند به طور متقاعد کنندهای با یک بیماری خاص مرتبط شدهاند. معمولا، این امر نیازمند این است که بسیاری از معیارهای زیر را بتوان برآورده کرد: (۱)توالیهای ویروسی را می توان در بافت بیمار در بسیاری از بیماران یافت، و در سوژههای کنترل مناسب وجود ندارند؛ (۲)مقایسه سرم حاد و دوران نقاهت القا پاسخ ایمنی خاص برای ویروس سببی فرضی را اثبات میکند؛ (۳)این بیماری در افرادی رخ میدهد که فاقد پاسخ ایمنی از قبل موجود به ویروس فرضی هستند، اما نه در کسانی که ایمن هستند؛ (۴)ویروس گرفتار شده و یا ویروس هومولوگ باعث بیماری مشابه در حیوانات آزمایشگاهی میشود؛ و (۵)الگوهای اپیدمیولوژیک بیماری و عفونت با یک رابطه علی سازگار هستند.