تماس با ما

فید خبر خوان

نقشه سایت

بانک جزوات و مقالات تخصصی و کاربردی ترجمه ® ویژه دروس پزشکی ®

این سایت درنظر دارد مقالات به روز حوزه پزشکی را ترجمه شده جهت تحقیق ، پایان نامه ، استفاده در کتب در اختیار شما قرار بدهد


دسته بندی سایت

برچسب های مهم

پیوند ها

آمار بازدید سایت

آمار بازدید

  • بازدید امروز : 43
  • بازدید دیروز : 33
  • بازدید کل : 58780

مغز جنسیت زده (10)


سکسیسم در اسکنر

 

چگونه مطالعه تفاوت‌های جنسی در کرایه مغز در این چرخه اوج انتظارات افراطی و فرورفتگی‌های سرخوردگی؟ تصور کردن مغزهای سالم در محل قطعا راه‌حل‌هایی برای بسیاری از مشکلات ناشی از رویکرد "دست‌اندازها و تیرک‌ها" ارائه می‌دهد، که با آن تنها مغزهای مرده یا آسیب‌دیده برای بینش بیشتر در دسترس هستند. در نهایت ما باید قادر به آزمایش این ارتباط در این استدلال باشیم که افراد با ژن‌های مختلف، اندام‌های تناسلی و غدد جنسی نیز مغز متفاوتی خواهند داشت. ​

همانطور که ممکن است پیش‌بینی کرده باشید، ترکیبی از یافته‌های "جنسی" و "مغزی"، هدیه‌ای به متخصصان مغز و اعصاب نشان داد، و زمانی که آن غول خاص خارج از بطری بود، موج کشنده‌ای از کتاب‌های "جنسی مغزی" دنبال شد. همانطور که مردان مشهور از مریخ هستند، زنان از ونوس هستند، ما این مساله را داشتیم که چرا مردان گوش نمی‌دهند و زنان نمی‌توانند نقشه‌ها را بخوانند (‏با پی‌گیری اینکه چرا مردان دروغ می‌گویند و زنان دروغ می‌گویند و چرا مردان دروغ نمی‌گویند و چرا زنان همیشه به کفش بیشتر نیاز دارند)‏. این ها با این ایده همراه بودند که چرا مردان مانند خطوط مستقیم و زنان مانند دره‌ای پولکا، مردان کلاوس هستند، زنان تاجدار هستند و چرا مردان آهنین نیستند. مایکل گورین، وکیل مدرسه تک جنسی، پسران و دختران را به طور متفاوت تربیت کرد و ما با مغز خود، مغز او، یک چرخش مذهبی از والت و بار لاریمور به دست آوردیم: چگونه تفاوت‌های دوگانه می‌توانند ازدواج شما را تقویت کنند. هر کاری که می‌شد انجام داد تا این تصور را تقویت کند که زنان و مردان آنقدر با هم متفاوت هستند که می‌توانند از سیارات مختلف باشند، در چنین نشریاتی شایع بود. ​

یکی از مشهورترین، و یا بدنام ترین این ژانر، روان‌پزشکی به نام مغز زن لوان بریزندین است که در سال ۲۰۰۶ منتشر شد. این شهرت، در حوزه علوم اعصاب، ناشی از طیف گسترده‌ای از بی‌دقتی‌های علمی است، داستان‌هایی که به عنوان مدرک ظاهر می‌شوند و گاهی سخنان نادرست خنده‌دار و جهت گیری نادرست. یک ادعا در این کتاب این است که "تفاوت‌های میان مغز زنان و مردان، زنان را پرحرف‌تر می‌کند"؛ بریزندین به خواننده خود می‌گوید که مناطق زبانی در مغز زنان بزرگ‌تر از مردان است و زنان به طور متوسط از ۲۰۰۰۰ کلمه در روز استفاده می‌کنند و مردان تنها از ۷۰۰۰ کلمه استفاده می‌کنند. مارک لیبرمن، زبان‌شناس دانشگاه پنسیلوانیا، این ادعا را دنبال کرد اما نتوانست منبع اصلی را پی‌گیری کند. او متوجه شد که این کتاب به شکل‌های مختلف در طیف وسیعی از کتاب‌های کمک به خود تکرار شده‌است اما به نظر می‌رسد هیچ یافته تحقیقاتی برای پشتیبانی از آن وجود ندارد. برای این منظور، محاسبات خودش را انجام داد، براساس یک پایگاه‌داده از مکالمات انگلیسی، و به یک نتیجه‌گیری تا حدودی متفاوت رسید: سطح استفاده از کلمات مردان تنها بیش از ۶۰۰۰ کلمه در روز بود در مقایسه با تنها کم‌تر از ۹۰۰۰ کلمه برای زنان.​​

درست با تمرکز بر ادعاهای بریزندین در مورد تفاوت‌های جنسی در استفاده از زبان و توضیحات مبتنی بر مغز برای آن‌ها، لیبرمن توانست دریابد که بسیاری از اظهارات واقعی او یا توسط تحقیقاتی که ذکر کرده بود و یا توسط تحقیقاتی که انجام نداده بود، نقض می‌شدند. " یک اصطلاح فنی وجود دارد که فلاسفه از آن برای توصیف عمل ادعا کردن چیزها بدون توجه به این که آیا آن‌ها واقعا درست هستند یا نه استفاده می‌کنند: آن‌ها این کار را مدفوع می‌گویند."

برای مثال، او پنج مرجعی را بررسی کرد که بریزندین در حمایت از اظهارات خود بیان کرده بود که مغز مردان ظرفیت کمی برای همدلی دارد. یک مطالعه به زبان روسی و بر روی نرمه‌های پیشانی افراد مرده انجام شد، سه نفر در واقع مردان و زنان را مقایسه نکردند، و یکی از آن‌ها ظاهرا یک ارتباط شخصی از یک متخصص مغز و اعصاب شناختی بود که وقتی با او تماس گرفته شد، گفت که او هرگز با بریزندین ارتباط برقرار نکرده است و هرگز شواهدی برای هیچ گونه تفاوت جنسی در مغز براساس همدلی پیدا نکرده است. ​

با استفاده از این نکات مفید برای شناسایی زباله‌ها از قبیل لیبرمن و فاین، شما امیدوار خواهید بود که این نوع نشریات به خاطر بی‌دقتی‌های آن‌ها و حتی جعل آن‌ها، کنار گذاشته شوند و بی‌اعتبار شوند. اما همانطور که پیش از این با روند نوروزباله دیدیم، دروغ‌ها روش هشدار دهنده‌ای برای ماندن در اطراف و ادامه حفظ اسطوره‌های عصبی غیر مفید دارند مانند پسران و دخترانی که مغز متفاوتی دارند که به انواع مختلف آموزش نیاز دارند (‏و جداگانه)‏. کتاب لوان بریزندین که پر از خون است، به زبان‌های بسیاری ترجمه شده‌است و اکنون در سال ۲۰۱۷ به صورت یک فیلم در آمده‌است. در این لحظه ممکنه از خودت بخوای که این موضوع واقعا مهم نیست شاید ما فقط باید به چنین neurofoolishness پوزخند بزنیم و یا فقط در سکوت از نادرستی حرف‌های نادرستی گوش کنیم؟ با این حال، گزارش‌ها نشان داده‌اند که موارد رسانه‌ای مانند گزارش‌های روزنامه‌ها در مورد توضیحات بیولوژیکی تفاوت‌های جنسی، که دلالت بر نوعی از عوامل مبتنی بر مغز ثابت دارند، به احتمال زیاد منجر به تایید کلیشه‌های جنسیتی، افزایش تحمل وضع موجود و اعتقاد به عدم امکان تغییر می‌شوند. بنابراین، باورهایی که جنسیت بیولوژیکی، مجموعه ثابت و متفاوتی از مهارت‌های مبتنی بر مغز را برای مردان و زنان به ارث می‌گذارد، در آگاهی عمومی تثبیت می‌شوند. در یک چرخه از پیشگویی خود به خود، چنین باورهایی محرک این هستند که کودکان چگونه بزرگ و تحصیل‌کرده می‌شوند، پایه‌های نگرش‌های مختلف و انتظارات زنان و مردان را شکل می‌دهند و از عهده تجارب و فرصت‌های مختلف بر می‌آیند. مغز، به همان اندازه که ما اکنون می‌دانیم پلاستیکی و توانا است، این تفاوت‌ها را منعکس خواهد کرد. به جای "محدودیت‌های تحمیل‌شده توسط زیست‌شناسی" ما به "محدودیت‌های تحمیل‌شده توسط جامعه" نگاه می‌کنیم - هر دو با تفاوت در ساختار و عملکرد مغز اندازه‌گیری می‌شوند، اما دومی احتمال بیشتری برای تغییر ارائه می‌دهد. ​

با ظهور نارضایتی عمومی در مورد سطح بالای پوشش مشکوک تفاوت‌های جنسی در ژانر "نوروترش"، نگرانی نسبتا جدی تری در مورد شواهد اعمال تبعیض جنسیتی در زمینه تحقیقات تصویربرداری عصبی وجود داشت. به نظر می‌رسد که تصویربرداری عصبی در سنت دانشمندان - به عنوان توضیح دهنده وضعیت موجود - ادامه دارد، و بر یافتن تفاوت‌های بین زنان و مردان تمرکز می‌کند، به عنوان مثال تفاوت‌های موجود در زبان و مهارت‌های فضایی را در نظر می‌گیرد، و ریشه در مغز برای شواهد حمایتی دارد. کوردلیا فاین در کتاب خود با عنوان "عصب‌گرایی" در سال ۲۰۱۰، با اشاره به اینکه آن‌ها همچنان به تقویت باورهای عمومی در تفاوت‌های خالص و بدون هم پوشانی بین مغز زنان و مردان ادامه می‌دهند، به طور انعطاف‌ناپذیری به عنوان پایه‌های تفاوت‌های مشابه تمیز و بدون هم پوشانی در توانایی‌های زنان و مردان، نگرش‌ها، علایق و شخصیت‌ها تثبیت شده‌اند، اصطلاح "عصب‌گرایی" را برای چنین اقداماتی ابداع کرد. کلیشه‌های موجود ثابت کردند که یک نیروی راهنما در نتیجه تحقیق هستند. این فیلسوف، رابین بلوهم، از دانشگاه ایالت میشیگان، چندین مطالعه تصویربرداری مغز را با تفاوت‌های جنسی در پردازش احساسی مقایسه کرد، که به نظر می‌رسید توسط اصل وضع موجود که زنان بیش از مرد یک مطالعه پاسخ‌های "ترس" و "تنفر" را با نشان دادن صحنه‌هایی که برای بیرون کشیدن این پاسخ‌ها طراحی شده‌بودند، اندازه‌گیری کرد و انتظار داشت که سطوح بالاتری از هر دو پاسخ را در زنان به همراه فعالیت بیشتر در "مراکز احساسات" در مغز پیدا کند. چیزی که آن‌ها در واقع یافتند این بود که اگرچه زنان سطح بالاتری از واکنش‌های احساسی را به تصاویر گزارش کردند، اما این مردان بودند که واکنش بیشتری در مراکز احساسات مغزشان نشان دادند. این امر توسط یک بازدید کننده از تصاویری که نشان داده بودند توضیح داده شد، که برخی از آن‌ها، پس از تک کاره بودن، در واقع کاملا تهاجمی بودند و احتمالا این بود که مراکز احساسات مردان را به طور متفاوت فعال کرده بود. (‏اگر چه من متوجه می‌شوم که مردان، که از نظر نوع درست هستند، پاسخ‌های عاطفی کلامی خود را به خودشان حفظ کرده‌اند.)

مطالعه دوم بیشتر بر جنبه تنفر از هیجان پذیری تمرکز داشت. محققان آنچه را که به دنبالش بودند پیدا کردند (‏سطوح بالاتری از حساسیت بیزاری گزارش‌شده در زنان، و فعالیت بیشتر در "مدار بیزاری")‏، اما یک نگاه دقیق‌تر به داده‌های آن‌ها نشان داد که این تفاوت‌ها در واقع تنها با نگاه کردن به سطوح حساسیت بیزاری در گروه به عنوان یک کل بهتر توضیح داده شدند. زمانی که آن‌ها این مساله را کنترل کردند، تفاوت‌های جنسی ناپدید شدند. با این حال، محققان به تفنگ خود چسبیده بودند و چکیده آن‌ها با این جمله به پایان رسید: " در داوطلبان سالم بزرگ‌سال، تفاوت‌های جنسی قابل‌توجهی در پاسخ‌های مغزی به محرک‌های منزجر کننده‌ای وجود دارد که به طور غیرقابل جبرانی (‏تاکید من)‏به نمرات حساسیت بیزاری بیشتر در زنان مرتبط است."

مطالعه سوم به این مساله می‌پردازد که هیجان پذیری بیشتر زنان به دلیل ناتوانی آن‌ها در کنترل شناختی احساساتشان است. از مردان و زنان خواسته شد تا واکنش‌های اولیه خود را به تصاویر ناخوشایند "از نظر شناختی دوباره ارزیابی کنند" یا "کاهش دهند" (‏همان هایی که در مطالعات قبلی مورد استفاده قرار گرفتند)‏. پیش‌بینی شده‌بود که ظرفیت تنظیم هیجان تحتانی زنان با فعالیت کم‌تر در قشر پیشانی نشان داده شود. چیزی که یافت شد این بود که هیچ تفاوت جنسی در توانایی گزارش‌شده برای تجدید نظر در پاسخ اولیه وجود نداشت، اما تفاوت‌هایی در الگوهای فعال‌سازی مغز وجود داشت. با این حال، برخلاف این فرضیه، این زنان بودند که سطوح بالاتری از فعالیت را در نواحی پیش پیشانی نشان دادند. محققان بی‌پروا این تفسیر را ارائه دادند که مردان در واقع در ارزیابی مجدد شناختی کارآمدتر هستند و بنابراین نیازی نیست که به اندازه زنان از منابع قشر مغز خود استفاده کنند. ماری وولستنکرافت می‌گوید: " چه مانع ضعیفی در راه فرضیه وجود دارد! ​

روبین بلوهم به نظر یکی از محققانی که کار او را مورد انتقاد قرار داده‌است اشاره می‌کند: " اگر تفاوت‌های جنسیتی (‏معمولا)‏در مطالعات واکنش احساسی ظاهر نمی‌شوند، چگونه می‌توانیم توافق گسترده‌ای را توضیح دهیم که تفاوت‌های جنسیتی در واکنش احساسی وجود دارد؟ ​

یکی از مشکلات در این زمینه می‌تواند برچسب پذیری یافته‌های اولیه باشد، به خصوص زمانی که آن‌ها از یک درک موجود از چگونگی کار مغز حمایت می‌کنند (‏یا، به عبارت دیگر، یک کلیشه را حفظ می‌کنند)‏. و این مشکل زمانی می‌تواند پیچیده‌تر شود که محققان در همان حوزه به نقل از چنین یافته‌هایی ادامه دهند، حتی زمانی که شواهد روشنی وجود دارد که نتایج اولیه تکرار نشده اند و یا مطالعات اضافی با نتایج متفاوتی مواجه نشده اند. ​

افسانه‌های Whac-a-Mole

مفهوم راست و چپ بودن مغز در مدل‌های قبل از اسکن عملکرد مغز به خوبی تثبیت شده‌بود، همانطور که این احتمال وجود داشت که تفاوت‌های جنسی در این الگوی تفاوت‌های نیم‌کره وجود داشته باشد. بنابراین نگاه کردن به تفاوت‌های نیم‌کره مغز و تفاوت‌های جنسی می‌تواند فرصتی عالی برای تصویرگران مغز برای نشان دادن قدرت اسباب‌بازی جدیدشان باشد. ​

یکی از اولین مطالعات fMRI که به پردازش زبان در مغز می‌پردازد، در سال ۱۹۹۵ توسط روانشناسان سالی و بنت شایویتس انجام شد. آن‌ها به این نتیجه رسیدند که ترکیبی رویایی از تفاوت‌های جنسی و تفاوت‌های نیم‌کره‌ای دارند. داستان سرمقاله - به معنای واقعی کلمه، همانطور که نیویورک‌تایمز آن را تحت عنوان "مردان و زنان به طور متفاوت از مغز استفاده می‌کنند، مطالعه کشف می‌کند" - این بود که در حالی که مردان از بخش خاصی از سمت چپ مغز برای پردازش زبان استفاده می‌کردند، زنان هم از سمت راست و هم از سمت چپ برای انجام یک کار یک‌سان استفاده می‌کردند. این امر به نظر می‌رسد چندین دهه مشاهدات غیر مستقیم مبتنی بر وظایف روانی و / یا اثرات آسیب مغزی را تایید می‌کند. یک متخصص مغز و اعصاب دیگر در اظهار نظر در مورد این مطالعه گفت که "شواهد قطعی" ارائه کرده‌است که زنان و مردان می‌توانند از مغز خود به طور متفاوت برای انجام همان کار استفاده کنند و از این کشف با این ایده که "تا کنون هیچ چیز قطعی نبوده است" قدردانی کرد. تصویر داخل کاغذ بسیار کم‌تر از تصاویر چند رنگ بعدی که تبدیل به غذای استاندارد شدند، دراماتیک بود، اما به نظر می‌رسید که داستان جذابی را بیان می‌کند. چند مربع نارنجی و زرد به سطح مقطع خاکستری مغز اضافه شدند که همگی برای نرها در یک طرف جمع شده‌بودند اما برای ماده‌ها در هر دو طرف پراکنده شده‌بودند. ​

با وجود سن آن (‏که از نظر تصویربرداری عصبی قدیمی است)‏، این تصویر به یکی از آن عکس‌های محبوب تبدیل شده‌است که در تمام زمینه‌ها ظاهر می‌شوند. به عنوان مثال، در مقاله‌ای در مورد تبدیل شدن کریستین لاگارد به مدیر عامل صندوق بین‌المللی پول، این موضوع نشان می‌دهد که توانایی زبانی برتر او می‌تواند به او در برخورد با مهارت‌های ارتباطی شبیه به شامپانزه سرمایه گذاران مرد که با آن‌ها روبرو خواهد شد، کمک کند. هر دو نتیجه این است که مردان با سمت چپ مغزشان زبان انجام می‌دهند، در حالی که زنان از هر دو زبان استفاده می‌کنند، و تصویری که این امر را نشان می‌دهد، نقش مهمی در انتظارات ایجاد شده توسط تکنولوژی جدید fMRI دارد. ظواهر و بازنمود های بعدی آن‌ها یا برای کسانی که توجه را به کاستی‌ها در مطالعه جلب کرده‌اند ناامید کننده است و یا برای کسانی که هیچ تمایلی به به چالش کشیدن چنین ارتدکسی که به خوبی تثبیت شده‌است ندارند، اطمینان‌بخش است. این یافته خاص دقیقا ویژگی‌های گرایش‌ها Whac - a - Mole یک ناحیه را نشان می‌دهد. این مقاله تا به امروز بیش از ۱،۶۰۰ بار از زمان انتشار آن مورد استناد قرار گرفته‌است و اخیرا در سال ۲۰۱۸ نیز همچنان به آن استناد شده‌است. ​

مشکل این است که، مشخص شد که مشکلات عمده‌ای در این مطالعه وجود دارد، همانطور که در چندین تفسیر مختلف نشان داده شد (‏به ویژه یک فیلتر خاص توسط کوردلیا فاین)‏. این مشکلات ناشی از هر گونه اشتباه ذاتی در خود مطالعه نیست، بلکه به این موضوع مربوط می‌شود که چگونه تفسیر شده‌است و دیدگاه ما از یافته‌هایش باید با آنچه که از آن زمان کشف شده‌است، تغییر یابد. اندازه نمونه کوچک بود (‏نوزده مرد و نوزده زن)‏، اما در آن زمان این ویژگی را داشت (‏در واقع، دو رقم کاملا تاثیرگذار بودند)‏. در واقع چهار نوع کار واژه‌پردازی وجود داشت، اما مطالعه تنها روی یکی گزارش می‌داد، یک کار قافیه دار - هیچ گزارشی از اینکه چه چیزی، اگر چیزی، با دیگر وظایف زبان یافت شود، وجود نداشت. اما یک مساله کلیدی، که بیش از همه مورد توجه قرار نگرفت، این بود که اگرچه همه نوزده مرد در نیم‌کره چپ، "دسته‌بندی پیکسلی" را نشان دادند، اما تنها یازده زن، در نیم‌کره چپ و راست، این توزیع بسیار جسورانه را از خود نشان دادند. بنابراین، درست است که، همانطور که نویسندگان می‌گویند، "بیش از نیمی از زنان فعال دو جانبه قوی در این منطقه ایجاد کردند". اما از طرف دیگر تقریبا نیمی از آن را نداشتم. این تفاوت‌ها شاید کم‌تر از آن چیزی بود که نویسندگان ادعا می‌کردند، هر چند اشتیاق برای آشکارسازی امکانات ارائه‌شده توسط این تکنیک جدید در آن زمان کاملا قابل‌درک بود. ​

چندین تلاش برای تکرار این مطالعه از آنجایی که شکست‌خورده است، فراتحلیل‌های اخیر و بررسی انتقادی کل موضوع تفاوت‌های جنسی در جانبیگرایی زبانی هیچ مدرکی از چنین تفاوت‌هایی را پیدا نمی‌کند، ۶۰ نه در مطالعات تصویربرداری عصبی کارکردی و نه هنگام نگاه کردن به معیارهای ساختاری قشر زبانی و در نوع وظایف عصب روان‌شناختی که معیارهای غیر مستقیم جانبیگرایی هستند. احتمالا این مقاله امروز قابل چاپ نخواهد بود. این روش در حال پیشرفت است و بسیاری از تکنیک‌های پیچیده‌تر به سوالات پیچیده‌تر اجازه می‌دهند تا از مجموعه داده‌های بسیار بزرگ‌تر سوال شود. و با این حال هنوز هم به طور گسترده از آن نقل‌قول می‌شود. ​

یک مثال اخیر از "شواهد" مشکل‌ساز که مشتاقانه کشف شده‌اند و به شدت در آگاهی عمومی تثبیت شده‌اند (‏و در واقع در بخش‌هایی از جامعه تحقیقاتی)‏، مقاله‌ای در مورد تفاوت‌های جنسی در مسیرهای اتصال در مغز است که در سال ۲۰۱۳ منتشر شد. ۶۲ محققان آزمایشگاه روبن گور در دانشگاه پنسیلوانیا "تفاوت‌های منحصر به فرد در ارتباط مغز" بین ۴۲۸ مرد و ۵۲۱ زن، در سنین بین ۸ تا ۲۲ سال، یک گروه بزرگ تاثیرگذار را توصیف کردند. آن‌ها یافته‌های کلی خود را به صورت نشان دادن اتصال درون نیم‌کره بیشتر در مردان و اتصال بین نیم‌کره در زنان خلاصه کردند، که، آن‌ها ادعا کردند که " مغز مردان برای تسهیل اتصال بین ادراک و عمل هماهنگ ساخته شده‌است، در حالی که مغز زنان برای تسهیل ارتباط بین حالت‌های پردازش تحلیلی و شهودی طراحی شده‌است." ۶۳ مقاله مطبوعاتی همراه از دانشگاه، به نقل از یکی از محققان، به "تفاوت‌های آشکار" اشاره کرد، آن‌ها را به تمامیت بین مردان و زنان مرتبط کرد، که اولی در دوچرخه‌سواری یا هدایت مسیرها بهتر بود و دومی "بیشتر برای چند وظیفه‌ای و ایجاد راه‌حل‌هایی که برای یک گروه کار می‌کند مجهز بود". و نه، آن‌ها شرکت کنندگان خود را به چرخه یا چند کار در اسکنر نرساندند. ​

چیزی که این موضوع را از حماسه شایویتس متمایز می‌کند این است که این داستان بلافاصله توسط بسیاری از محققان دیگر و مفسران آنلاین به عنوان مساله زا شناخته شد، نه تنها این که تیم را به خاطر کلیشه‌های شنیعی که از خود نشان می‌دادند به کار بگیرند، بلکه روش‌های خود را نیز به چالش کشیدند. ۶۵ منتقدان اشاره کردند که محققان ساختارها (‏مسیرها در مغز)‏را به عملکردها (‏از حافظه گرفته تا ریاضیات از طریق دوچرخه‌سواری و چند وظیفه‌ای)‏متصل کرده‌اند که آن‌ها حتی در اسکنر اندازه‌گیری هم نکرده اند. تصویری که آن‌ها تولید کردند تنها برای نشان دادن مقایسه‌هایی بود که از نظر آماری قابل‌توجه بودند (‏که می‌توانست به اندازه نوزده مورد باشد، اگرچه این گزارش نشده بود)‏. اینها بسیار کم‌تر از تمام مقایسه‌های ممکن بودند که می‌توانستند انجام شوند (‏۹۵ * ۹۵، یا ۹۰۲۵، اتصالات ارزیابی شدند)‏. محققان خودشان هیچ اندازه اثر را برای تفاوت‌های "اساسی"، "آشکار" و "قابل‌توجه" که توصیف می‌کردند گزارش نکردند، اما یک وبلاگ نویس مفید بزرگ‌ترین را به ترتیب ۴۸ / ۰ محاسبه کرد، بنابراین، در بهترین حالت، تنها متوسط بود. ۶۶ لازم به ذکر است که هیچ اطلاعات جمعیتی دیگری، مانند سال‌ها تحصیل یا شغل، در تجزیه و تحلیل آن‌ها مورد استفاده قرار نگرفته است، بنابراین ما گناه اصلی اضافی در نادیده گرفتن متغیرهای غیر از جنسیت بیولوژیکی را داریم که دارای پتانسیل تغییر مغز هستند. ​

شما فکر می‌کنید که زیر وزن این انتقاد، چنین کاغذی ممکن است بدون هیچ ردی ناپدید شود. اما نه، مطبوعات آن را به طور گسترده و مشتاقانه پوشش دادند. ایندپندنت اظهار داشت: " تفاوت سخت‌افزاری بین مغز زنان و مردان می‌تواند توضیح دهد که چرا مردان در خواندن نقشه بهتر هستند." دیلی میل با "مغز مردان و زنان: حقیقت" و " تصویری که نشان می‌دهد چرا مغز مردان و زنان واقعا متفاوت است: ارتباطاتی که به این معنی است که دختران برای چند وظیفه‌ای ساخته می‌شوند." این یکی از اولین مقالاتی بود که تکنیک جدید اندازه‌گیری مسیرهای اتصال را به مساله تفاوت‌های جنسی اعمال کرد، بنابراین ممکن است عاری از برخی انتقادات مطالعات اولیه fMRI باشد. به طور لذت بخشی از کلیشه‌ها مانند تفاوت در خواندن چند وظیفه‌ای و نقشه پشتیبانی می‌کرد، و آشکارا از داستان مکمل پشتیبانی می‌کرد. ​

با توجه به اینکه این روزنامه توجه رسانه‌ها را به خود جلب کرد، "کلیشنا اوکانر" و "هلن جفی"، هر دو در کالج دانشگاه لندن، از این فرصت استفاده کردند تا تاثیر آن را نه تنها در مقالات خبری بلکه در بلاگ ها و نظرات آنلاین در ماه بعد از انتشار آن بررسی و تحلیل کنند. . تقریبا مثل یه کپی از یه game از یه بازیه چینی بود برخی از سو تفاهم‌های در حال ظهور را می‌توان به محققان نسبت داد؛ آن‌ها هیچ گونه رفتاری را در اسکنرها اندازه‌گیری نکرده بودند، اما قطعا چندین بار به آن اشاره کرده بودند و در خبر رسمی منتشر شده از آن‌ها در مورد "باورهای رایج در مورد رفتار زنان و مردان" صحبت شده بود. بنابراین این مقاله به عنوان اثبات علمی تایید باورهای موجود در مورد تفاوت‌های جنسی در رفتار در نظر گرفته شد. یک موضع "زیست‌شناسی سرنوشت است" یا "برنامه‌ریزی سخت" توسط حدود یک چهارم مقالات سنتی، بیش از یک سوم وبلاگ‌ها و تقریبا یک دهم نظرات گرفته شد، که بیشتر آن‌ها ظاهرا این واقعیت را که تفاوت‌های گزارش‌شده در مقالات تحقیقاتی تنها در گروه‌های سنی بالاتر ظاهر شدند، از دست دادند. ​

با این حال، نظرات خوانندگان به دیدگاه‌های نگران‌کننده در مورد جنسیت و جنسیت، با ترکیب غنی از کلیشه‌های کلیشه‌ای و بدگویی، برخی ضربات جانبی به همجنس گرایی، و برخی نظرات در مورد اینکه چه کسی در چه چیزی بهتر است، منجر شد:

خانم‌ها، به اندازه من شما رو دوست دارم، بیاین با حقایق روبرو بشیم. مردان هر چیزی که شما استفاده می‌کنید و از آن لذت می‌برید را از راه جنسی اختراع کردند. ​

تلفن، کامپیوتر، موتور جت، قطار، ماشین موتور، ای تی سی ای لیست بی‌پایان است.

بدون ما، تو هنوز توی غار scratching، پس بیا بیش از این چرت و پرت نگو و روی کیسه‌های دستت تمرکز کن. ​

همان طور که اوکانر و جافع با جدیت بیان کردند: " نظرات با ظرافت سیاسی که رسانه‌های سنتی و وبلاگ‌های (‏تا حدی)‏را محدود می‌کرد مخلوط نشده بودند، و یک اشتباه نهفته را آشکار کردند که به دریافت عمومی اطلاعات علمی در مورد تفاوت جنسیتی ادامه می‌دهد." در واقع! ​

خود مقاله به طور گسترده مورد استناد قرار گرفته‌است (‏بیش از ۵۰۰ بار در آخرین باری که نگاه کردم، تقریبا پنج سال بعد از انتشار آن)‏، و نه همیشه توسط منتقدان با استفاده از آن برای نشان دادن هکارهای نونئونفهمی (‏از هفتاد و نه استناد که در سال ۲۰۱۷ بررسی کردم، بیش از شصت مورد از این مقاله را در حمایت از یک فرضیه در مورد تفاوت‌های جنسی در برخی از اشکال ساختار یا عملکرد مغز نقل کرده‌اند)‏. تقریبا مثل این است که این تکنیک جدیدتر و بسیار پیچیده‌تر ردیابی مسیرها در مغز با آسودگی خاطر پذیرفته شده‌است تا جای "شواهد" قدیمی و در حال حاضر با عنوان "شواهد" fMRI را بگیرد. تا زمانی که چیزی وجود داشته باشد که تایید علمی کلیشه‌های قدیمی را ارائه دهد، آنگاه جزئیات جزئی ارائه نادرست و تفسیر نادرست را می توان ظاهرا نادیده گرفت. ​

ورود تصویربرداری عصبی در واقع این فرصت را به ما داد تا پاسخ‌های بهتری به سوالات راجع به مغز زنان و مغز مردان بدهیم. اما مراحل اولیه در همان نوع تله‌هایی قرار گرفتند که به دیگر حوزه‌های تحقیق آسیب رساندند: پایبندی به وضعیت موجود برای تعیین این که چه سوالاتی باید پرسیده شوند یا شما چطور داده‌های خود را تفسیر می‌کنید. نه به چالش کشیدن اصول (‏چه کسی می‌داند چند مطالعه تصویر برداری که هیچ تفاوتی پیدا نکردند فقط منتشر نشدند)‏؛ در واقع، تاکید بر تلاش برای یافتن خود تفاوت‌ها است. این منطقه، در این مرحله، فاقد چالش‌های بعدی برای مشکلات نوروترش، نوروسکسی گرایی و نونئون‌سنس بود. خط سیر روشن‌گری هنوز فرا نرسیده بود …

​​​

  انتشار : ۱۶ فروردین ۱۴۰۰               تعداد بازدید : 62

دیدگاه های کاربران (0)


مطالب تصادفی

  • لامپ‌های فرابنفش C برای ضد عفونی سطوح به طور بالقوه آلوده به SARS - CoV - 2 در محیط‌های بیمارستانی بحرانی: نمونه‌هایی از استفاده آن‌ها و برخی توصیه‌ها
  • آپوپتوزیس القا شده توسط ویروس انفلونزا A و انتشار ویروس
  • حساسیت بتا تالاسمی هتروزایگوت به کوید19
  • بیماری قلبی همراه با واکسن mRNA کوید19
  • ظهور ویژگی‌های نوروتروپیک SARS - CoV - ۲
  • مکانیسم بیماریزایی میکروب
  • مکانیسم های میکروبی بیماری زایی
  • میکروبیولوژی بالینی پردازش، جداسازی، تشخیص و تفسیر
  • نامیبیا استفاده دستوری واکسن روسی COVID۱۹ را به حالت تعلیق درآورد
  • سیاست در حال از بین بردن یک بحث مهم بر سر مصونیت شما از بهبودی از COVID۱۹ است.

کرج

تمام حقوق مادی و معنوی این وب سایت متعلق به "بانک جزوات و مقالات تخصصی و کاربردی ترجمه ® ویژه دروس پزشکی ®" می باشد