تماس با ما

فید خبر خوان

نقشه سایت

بانک جزوات و مقالات تخصصی و کاربردی ترجمه ® ویژه دروس پزشکی ®

این سایت درنظر دارد مقالات به روز حوزه پزشکی را ترجمه شده جهت تحقیق ، پایان نامه ، استفاده در کتب در اختیار شما قرار بدهد


دسته بندی سایت

برچسب های مهم

پیوند ها

آمار بازدید سایت

آمار بازدید

  • بازدید امروز : 109
  • بازدید دیروز : 33
  • بازدید کل : 58846

مغز جنسیت زده (5)


دختری که پر سر و صدا بود

 

هیپرپلازی مادرزادی آدرنال (‏CAH)‏یک کمبود ارثی آنزیم است که باعث تولید بیش از حد آندروژن در یک کودک در حال رشد می‌شود. در دختران، به دلیل داشتن اندام تناسلی مبهم اغلب بلافاصله در بدو تولد قابل‌شناسایی است. یک عمر درمان انجام می‌شود، از جمله اصلاحات جراحی در دستگاه تناسلی و درمان هورمونی. دختران مبتلا به CAH معمولا به عنوان دختر پرورش داده می‌شوند و علاوه بر مداخلات پزشکی، اغلب از آن‌ها و خانواده شان خواسته می‌شود تا در مطالعات تحقیقاتی شرکت کنند، با خط اصلی تحقیق که اثرات در معرض هورمون‌های مردانه قرار گرفتن زودهنگام است. محققان به دنبال تفاوت‌های جنسی اولیه در رفتار مانند ترجیح اسباب‌بازی یا سطوح فعالیت، مهارت‌های شناختی مانند ادراک سه‌بعدی و مسائل خاص مربوط به جنسیت مانند هویت جنسیتی و گرایش جنسی هستند. این کودکان CAH به عنوان گروه ایده‌آل برای آزمایش قدرت و برتری زیست‌شناسی دیده می‌شوند. ​

یکی از نتایج اغلب گزارش‌شده چنین مطالعاتی در مورد بازی‌های با تایپ جنسی است، و گزارش شده‌است که دختران CAH با احتمال بیشتری با اسباب‌بازی‌های بد طرح بازی می‌کنند، بیشتر دوست دارند با پسران بازی کنند و بیشتر دوست دارند توسط خانواده‌ها و معلم‌هایشان به عنوان "بچه‌بازی" توصیف شوند. تعاریف واژه "پسر واقعی" شامل توصیف‌کننده‌هایی مانند "وحشی"، "پر سر و صدا"، "پر سر و صدا"، یا "دختری که مانند یک پسر سرزنده عمل می‌کند" است. برای اطمینان از اعتبار علمی، شاخص تامبوی وجود دارد که شامل سوالاتی در مورد ترجیح دادن "بالا رفتن از درخت و ارتش بازی کردن برای باله یا لباس پوشیدن"، ترجیح دادن "شلوارک یا شلوار جین برای لباس پوشیدن" و شرکت در "ورزش‌های سنتی مردانه مانند فوتبال، بیسبال، بسکتبال" است. ممکن است متوجه شده‌باشید که در پس چنین پرسش‌هایی به نظر می‌رسد یک فرض نسبتا ثابت در مورد اینکه چه چیزی رفتار مناسب برای دختران را تشکیل می‌دهد، وجود دارد. این می‌تواند به این واقعیت مربوط باشد که این شاخص تا حدی با مطالعه فعالیت‌های زنانی که فکر می‌کردند خود را پسر بچه‌ها می‌دانند، و تا حدودی با پرسیدن این سوال از مردم که آن‌ها فکر می‌کردند رفتار یک پسر معمولی است، توسعه یافت. بنابراین این احتمال وجود دارد که این یک معیار کاملا عینی و بدون زمینه برای این برچسب خاص نباشد. ​

به طور مشابه، شواهد محکمی وجود دارد مبنی بر این که وقتی شما نوع روش‌هایی را می‌خوانید که محققان در آن، رفتار پسرانه‌ای دخترانی که آن‌ها مطالعه می‌کردند را توصیف می‌کردند، از تصورات قالبی به عقب بر می‌گردید. ویژگی‌هایی که آن‌ها آن را نشانه جوانی می‌دانستند عبارت بودند از عدم علاقه به خودآرایی، عدم علاقه به "تمرین مواد اولیه" (‏یعنی نمایش عروسکی ناچیز)‏و عدم علاقه به ازدواج. اگرچه این مطالعات اولیه در دهه‌های ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ انجام شدند، و ما ممکن است امیدوار باشیم که از آن زمان به بعد، شاخص تامبوی همچنان در مطالعات امروز مورد استفاده قرار گیرد، و نشان می‌دهد که هنوز هم معیار محکمی برای سنجش رفتار دختران وجود دارد. ​

علاوه بر این گزارش رفتار پسربچه‌ها، بسیاری از مهارت‌های شناختی "مردانه" و پروفایل های رفتاری که توسط تحقیق با دختران مبتلا به CAH نشان داده شد، ساخته شده‌است. با این حال، کاستی‌های روشنی در روش و تفسیر و فقدان ثبات در برخی از یافته‌های تحقیق وجود دارد. به عنوان مثال، اگر نرها مهارت‌های بصری - فضایی برتری داشته باشند، که ظاهرا نتیجه سازماندهی مغز پیش از تولد است که توسط تستوسترون هدایت می‌شود، پس زنان CAH نباید توانایی‌های مشابهی را از خود نشان دهند؟ یا حداقل بهتر از زنان unaffected؟ در سال ۲۰۰۴، ملیسا هینس، متخصص مغز و اعصاب، در کتاب خود به نام جنسیت مغز، به هفت مطالعه که مستقیما به این موضوع پرداخته‌اند، نگاهی انداخت و دریافت که تنها سه تای آن‌ها از این نظریه حمایت می‌کنند، دو تای آن‌ها هیچ تفاوتی پیدا نکردند، و یکی از آن‌ها نشان داد که زنان مبتلا به CAH در واقع بدتر بودند. تنها دو مطالعه از چرخش ذهنی استفاده کردند، کاری که ادعا شده، قابل‌اعتمادترین آن‌ها تفاوت‌های جنسی در عملکرد را نشان می‌دهد. در نسخه استاندارد یک کار چرخش ذهنی، شما یک تصویر دو بعدی از یک شی سه‌بعدی انتزاعی را نشان می‌دهید و از شما خواسته می‌شود که تصور کنید آن را در فضا بچرخانید، سپس دو مورد از چهار جایگزین را انتخاب کنید که با اصل چرخش یافته مطابقت داشته باشند. یک مطالعه نشان داد که دختران CAH در گردش ذهنی بهتر عمل می‌کنند. دیگری تفاوتی ایجاد نمی‌کرد. بعدها، فراتحلیل مطالعات مهارت‌های چرخش ذهنی در دختران CAH، شواهد روشن تری را نشان داد مبنی بر اینکه دختران CAH در این مقیاس خاص، عملکرد بهتری نسبت به دختران سالم داشتند. اما چنین شواهدی در مباحثات در مورد ارتباط بین مغز و رفتار چقدر قوی هستند؟ ​

ربکا جوردن - یانگ، دانشمند علوم اجتماعی آمریکایی مستقر در کالج برنارد دانشگاه کلمبیا، با تمرکز بر پژوهش در افراد بین جنسی مانند دختران CAH، یک بررسی سیستماتیک بسیار دقیق از تحقیق در نظریه سازمان مغز انجام داده‌است. کار او نشان می‌دهد که چگونه تحقیقات موجود برای ارائه یک توضیح بیولوژیکی یک طرفه برای رفتارهای خاص جنسی مورد استفاده قرار گرفته‌اند. او استدلال می‌کند که کاربردهای تحت‌اللفظی نظریه سازمان دهی مغز منجر به یک دیدگاه بسیار ساده از ارتباط بین هورمون‌های انسانی و مغز انسان شده‌است. به طور خاص، مفهوم اصلی که هورمون‌های پیش از تولد یک اثر دائمی و ماندگار دارند به طور کامل درک به روز ما از انعطاف‌پذیری و توانایی مغز انسان را نادیده می‌گیرد: " مشکل این است که داده‌ها هرگز در مورد مغز به اندازه اندام‌های جنسی مناسب نیستند … برن‌ها، برخلاف اندام‌های جنسی، پلاستیکی هستند." او همچنین اشاره می‌کند که بسیاری از فرضیات و تفاسیر اثرات هورمونی به نظر می‌رسد براساس این فرض باشند که توسعه بدون زمینه است، که نتایج اجتناب‌ناپذیر خواهد بود، بدون توجه به انتظارات اجتماعی یا تاثیرات فرهنگی. ​

حوادث وحشتناک می‌توانند شواهدی را به نفع فرضیه سازمانی ارائه دهند. همان طور که صدمات وارده توسط تان بروکا و فینیاس گیج هارلو، سرنخ‌هایی اولیه در مورد نقش مغز در زبان، عملکرد اجرایی و حافظه ارائه دادند، نوع مشابهی از رویداد ناخوشایند در تلاش برای تعیین این که آیا مردانگی یا زنانگی قبل از تولد ثابت شده‌است یا نه، مورد مطالعه قرار گرفت، بدون اینکه ظاهرا هیچ مقداری از اجتماعی شدن بعدی بتواند این مسیر از پیش تعیین‌شده را منحرف کند. ​

این یک مورد بدنام از یک پسر بچه هفت‌ماهه است که آلت تناسلی او پس از ختنه تصادفی در سال ۱۹۶۶، بیش از حد ترمیم شد. حدود دوازده ماه بعد، به توصیه جان پول، یک روانشناس و "متخصص زنان"، والدین موافقت کردند که کودک باید به عنوان یک دختر بزرگ شود. این شامل برداشتن بیضه‌های پسر و تجویز هورمون‌های زنانه از سن ۱۸ ماهگی بود. عمل تغییر جنسیت نیز برای کودک پیشنهاد شد که شامل ساخت یک واژن بود اما والدین آن را رد کردند. ​

پول بر این باور بود که جنسیت می‌تواند تحمیل شود و یا مستقل از زیست‌شناسی یاد گرفته شود؛ او بر این باور بود که تجربه اجتماعی شدن، اگر به اندازه کافی زود آغاز شود، می‌تواند ظهور یک هویت "جنسیتی" مناسب را تضمین کند. با وجود هدایت داده‌شده به مغز توسط تستوسترون پیش از تولد، پول باور داشت که او می‌تواند ثابت کند که رفتار می‌تواند با ورودی محیطی تعیین‌شده تنظیم شود. این پسر بدبخت بهترین راه را برای آزمایش نظریه‌اش پیشنهاد کرد، به خصوص که بچه یک برادر دوقلوی یک‌سان داشت، که مقایسه کنترل ایده‌آل را ارائه می‌داد. ​

در آن زمان، مورد به اصطلاح "جان / ژان"، که این ها نام‌های مستعار ای بودند که پول به کودک داد (‏گرچه ما اکنون می‌دانیم که این پسر در اصل بروس نام داشت و نامش به برندا تغییر یافت)‏، به عنوان مدرک زنده برای موفقیت فرآیند تغییر هویت و استقلال جنسیت از منشا بیولوژیکی آن مورد ستایش قرار گرفت. با این حال، در سال ۱۹۹۷، در سن سی و یک سالگی، برندا عمومی شد و نسخه متفاوتی از داستان خود را نشان داد. اینطور به نظر می‌رسد که او چیزی را داشت که به عنوان کودکی بسیار غمگین توصیف می‌کرد، بسیار با سردرگمی در مورد هویت جنسیتی خود و نارضایتی از "دختر بودن" گره خورده بود. همچنین شواهد نگران‌کننده‌ای در مورد تعامل با جان پول و تلاش‌های او برای اطمینان از اینکه برندا هویت زنانه خود را حفظ کرده‌است وجود داشت، از جمله اصرار مکرر برای اینکه او باید تغییر جنسیت کامل داشته باشد. او توضیح داد که وقتی چهارده سالش بود، دوباره به او نشان داده بود که او چهارده سال دارد، او اصرار داشت که دوباره به رابطه جنسی او ادامه دهد و خودش را متقاعد کند. ، حالا که "دیوید Reimer"، اون "تستسترون" رو داشت. جراحی برداشتن سینه و جراحی penile اما او عمیقا ناراحت بود و از این کشف که پول هنوز در حال انتشار مقالاتی است که ادعای موفقیت آزمایش جان / ژان را دارند، خشمگین بود. دیوید در سال ۲۰۰۴ در سن سی و هشت‌سالگی خودکشی کرد. ​

بسیاری از این پرونده غم‌انگیز به عنوان شواهدی مبنی بر اینکه هویت جنسیتی منشا بیولوژیکی ثابتی دارد که نمی‌تواند نادیده گرفته شود، ساخته شده‌است. با این حال، در اینجا بسیار مهم است که توجه داشته باشید که بروس در واقع بیش از هجده ماه سن داشت قبل از اینکه هر گونه تغییر جنسیت یا جنسیت رخ دهد، که زمان کافی برای یک کودک در حال رشد است تا تمام انواع اطلاعات اجتماعی را جذب کند، به خصوص که او یک برادر دوقلوی یک‌سان داشت. اما مشکلات فردی مربوط به این داستان به این معنی است که آن واقعا تنها می‌تواند همین باقی بماند، یک داستان. ما باید به دنبال شواهدی در مورد قدرت، یا در غیر این صورت، اثرات هورمونی بر مغز در جاه‌ای دیگر باشیم. ​

اندازه‌گیری سطح هورمون پیش از تولد در حال حاضر یک اندازه‌گیری استاندارد از نوزادان قبل از تولد نیست، اما تحقیقاتی براساس ارزیابی تستوسترون در مایع آمنیوتیک به‌دست‌آمده در طول آمینو سنتز وجود دارد. این با کار سیمون بارون - کوهن، مدیر مرکز تحقیقات اوتیسم در دانشگاه کمبریج مرتبط است. یک برنامه تحقیقاتی در حال پیشرفت یک مطالعه طولی در مورد اثرات تستوسترون جنین (‏fT)‏و چگونگی ارتباط آن با ویژگی‌های رفتاری و مغزی بعدی است. بارون کوهن پیشنهاد می‌کند که مردانگی مغز که به دلیل قرار گرفتن در معرض تستوسترون در دوران بارداری ایجاد می‌شود به عنوان تابعی از سطح قرار گرفتن متفاوت خواهد بود. نوع رفتار مردانه که او به عنوان تحت‌تاثیر قرار گرفته تشخیص می‌دهد، تمایل به نظام‌مند کردن، ترجیح دادن روش‌های مبتنی بر قانون برای برخورد با جهان است، به جای رویکرد احساسی و همدلانه تر که مشخصه رفتار زنانه است. ​

بنابراین ما در اینجا امکان بررسی رابطه مغز - رفتار را داریم، حتی اگر تنها همبستگی باشد، بین سطوح پیش از تولد هورمون‌های مردانه و آنچه ادعا می‌شود جنبه‌های مردانه رفتار است. ​

نتایج می‌تواند به عنوان "امیدوار کننده اما آمیخته" توصیف شود و قطعا نشان می‌دهد که رابطه هورمون - رفتار در انسان به اندازه خوکچه هندی ساده نیست. به عنوان مثال، به نظر می‌رسد که ارتباطی بین معیار منافع محدود (‏شاید وسواس‌های با اسباب‌بازی‌های چرخ‌دار)‏و fT وجود دارد، اما این فقط در پسران (‏که در آن زمان چهار ساله بودند)‏بود. یک ارتباط بین fT و روابط اجتماعی وجود داشت، اما این بار در دختران قوی‌تر از پسران بود. با توجه به همدلی در کودکان کمی بزرگ‌تر، وقتی که این توسط یک پرسشنامه اندازه‌گیری شد، همبستگی منفی بین این و fT وجود داشت، دوباره در پسران اما نه دختران، در حالی که وقتی توسط یک آزمون تشخیص هیجان اندازه‌گیری شد، همبستگی منفی بین fT در هر دو دختر و پسر وجود داشت. در بهترین حالت، ما باید نتیجه بگیریم که اگر مطالعات fT بتواند هر چیزی را در مورد رابطه بین مغز و رفتار که توسط هورمون‌ها تعدیل می‌شود گزارش کند، آن یک متغیر و پیچیده است، و ممکن است در واقع تابعی از آن چه اندازه‌گیری رفتاری استفاده می‌کنید باشد. همانطور که نویسندگان یکی از مطالعات مشاهده کردند: " به خاطر داشته باشید که تستوسترون تنها عاملی نیست که بین نرها و ماده‌ها تغییر می‌کند."

اینها یافته‌های جذابی هستند و قطعا آزمایشگاه بارون - کوهن آن‌ها را به عنوان مدرک روشنی از اثرات سازمانی هورمون‌های پیش از تولد مورد تحسین قرار داده‌است. با این حال، ما باید به خاطر داشته باشیم که دنیا شروع به هدایت مغز کودکان در جهات مختلف از سن خیلی پایین می‌کند، بنابراین پسران و دخترانی که در اینجا مورد آزمایش قرار گرفتند ممکن است تجارب مختلفی داشته باشند که می‌تواند به نمرات متفاوت آن‌ها به اندازه fT آن‌ها کمک کند. ​

تلاش دیگر برای یافتن میزان تستوسترون پیش از تولد در انسان‌ها شامل انگشتان ما است. اگر انگشت سبابه شما (‏که به عنوان انگشت دوم شناخته می‌شود)‏بلندتر از انگشت حلقه شما (‏۴ D)‏باشد، شما نسبت ۲ D: ۴ D بالایی دارید. اگر عکس آن درست باشد، شما نسبت ۲ D: ۴ D پایینی دارید. طیف وسیعی از مطالعات غدد نشان داد که سطوح بالاتر تستوسترون با نسبت‌های کم‌تر ۲ D: ۴ D مرتبط است. بنابراین، با در نظر گرفتن این اندازه‌گیری انگشت به عنوان یک نشانگر زیستی برای تماس با آندروژن پیش از تولد، محققان سپس ارتباط با رفتار را بررسی کردند، به ویژه انواع رفتاری که قرار بود بین جنسیت‌ها تمایز قایل شوند، اعم از مهارت‌های فضایی تا پرخاشگری در بزرگسالان، و اولویت‌های بازی و اسباب‌بازی جنسیتی در کودکان، و همچنین جهت گیری جنسی و مهارت‌های رهبری. در سال ۲۰۱۱، روانشناسان جفری والا و استفان سکسی از دانشگاه کورنل یک بررسی عمده از استفاده از معیار ۲ D: ۴ D با بررسی تفاوت‌های جنسی در رفتارهای خاص، به ویژه آن‌هایی که با توانایی‌ها و اولویت‌های مرتبط با موضوعات علمی مانند ریاضی، علوم کامپیوتر و مهندسی مرتبط هستند، انجام دادند. خلاصه کلی آن‌ها به "هزاران تناقض، توضیحات جایگزین، و تناقضات آشکار" اشاره داشت. یک مساله کلیدی، اعتبار این اندازه‌گیری انگشت به عنوان یک نماینده دقیق برای تستوسترون پیش از تولد بود، چرا که شواهد اندوکرینولوژی ثابت نبود. جنبه دیگر ماهیت رابطه بین این اندازه‌گیری و توانایی‌های مختلف در حال بررسی بود. در برخی موارد خطی بود (‏با نسبت‌های پایین مرتبط با توانایی فضایی / ریاضی بالاتر)‏اما در برخی موارد یک شکل U معکوس وجود داشت (‏با هر دو نسبت بالا و پایین مرتبط با سطوح بالاتر مهارت شناختی)‏؛ در سایر موارد ارتباطی بین اندازه‌های شناختی که به طور معمول به طور قابل اعتمادی زنان و مردان را متمایز می‌کرد، مانند چرخش ذهنی وجود نداشت؛ و در بسیاری از موارد، روابطی وجود داشت که در مردان صادق بود، اما در زنان چنین نبود. نتیجه این بود که این معیار ساده و زیبا از سطوح هورمون پیش از تولد واقعا برای هدف مناسب نبود و اینکه استفاده مداوم آن، به ویژه زمانی که با معیارهای شناختی مرتبط بود که در خودشان همیشه سازگار نبودند، بعید به نظر می‌رسید که مساله اثرات هورمونی بر رفتار انسان را حل کند. ​

عامل هورمونی: علت و معلول

 

تمرکز قرن بیستم بر هورمون‌ها به عنوان نیروی محرک بیولوژیکی است که تفاوت‌های مغز و رفتار بین زنان و مردان را تعیین می‌کند و راه‌حل دقیقی را که مطالعات حیوانی اولیه وعده داده بودند، فراهم نمی‌کند. البته هورمون‌ها تاثیرات قوی بر دیگر فرآیندهای بیولوژیکی اعمال خواهند کرد و هورمون‌های مرتبط با تفاوت‌های جنسی نیز از این امر مستثنی نیستند. بدیهی است که هورمون‌های مختلف تفاوت در دستگاه فیزیکی مرتبط با جفت گیری و تولید مثل را تعیین می‌کنند، بنابراین تقسیم خوب نر - ماده در توضیح این جنبه از شرایط انسان به طور کلی توجیه می‌شود. ​

اما این ادعا که این موضوع به ویژگی‌های مغز و از آنجا به رفتار نیز بسط می‌یابد، دفاع از آن را سخت‌تر می‌کند. مسائل اخلاقی مرتبط با تکرار مطالعات اصلی دستکاری هورمون بر پایه حیوانات در انسان، آشکارا غیرقابل انتقال هستند. تلاش‌های مختلف برای آزمایش فرضیه‌های یک سویه روشن ناشی از مدل سازمان مغز با مطالعه افراد با پروفایل هورمونی غیر عادی، پاسخ‌های روشنی ارائه نداده اند. همچنین استفاده از سرنخ‌های غیر مستقیم در مورد میزان تاثیر هورمون‌های پیش از تولد مفید واقع نشد. گاهی اوقات این می‌تواند به مسائل روش‌شناختی، مانند اعداد کوچک اجتناب‌ناپذیر درگیر، تنوع در گروه‌های مختلف، روش‌های تا حدودی ذهنی اندازه‌گیری رفتار، نسبت داده شود. به طور خلاصه، کار تا این نقطه به طور کامل تاثیرات اجتماعی و فرهنگی را در نظر نگرفته است، اگر اصلا این کار را انجام دهد، و همانطور که خواهیم دید، این تاثیرات می‌توانند نه تنها بر الگوهای رفتاری بلکه بر مغز و هورمون‌ها نیز تاثیر بگذارند. ​

تحقیقات اخیر توسط ساری ون آندرس، یک متخصص مغز و اعصاب در دانشگاه میشیگان، و دیگران نشان می‌دهد که در قرن بیست و یکم ارتباط بین هورمون‌ها و رفتار، به ویژه با توجه به قدرت تصور شده تستوسترون در تعیین پرخاشگری و رقابت مردان، تحت یک تجدید نظر رادیکال قرار گرفته‌است. همانطور که ما قدرت جامعه و انتظارات آن را به عنوان متغیرهای تغییر دهنده مغز مشاهده می‌کنیم، واضح است که همین اثر با توجه به هورمون‌ها مشهود است. و البته هورمون‌ها خودشان درگیر رابطه بین مغز و محیط اطراف آن هستند. ​

به نظر می‌رسد که اسب‌ها در جستجوی شواهدی مبنی بر این که زیست‌شناسی زنان نه تنها متفاوت و به طور کلی ضعیف‌تر است، بلکه به طور دوره‌ای بسیار ناقص است، به یک فرآیند بیولوژیکی دیگر تبدیل شده‌اند. مواد شیمیایی که با ظرفیت مادری زنان در ارتباط بودند، به هیجان پذیری ناسازگارانه، بی‌خردی و از طریق تاثیراتی که این مواد شیمیایی بر مغز در حال رشد داشتند، و فقدان مهارت‌های شناختی کلیدی مشخص، مرتبط شدند. از سوی دیگر، مقادیر اضافی تستوسترون نه تنها به ظرفیت پدری مردان، بلکه به ویژگی‌های شخصیتی قوی و مهارت‌های رهبری ضروری برای موفقیت در محافل اجتماعی، سیاسی و نظامی و دوباره از طریق اثرات خاص بر مغز در حال توسعه، به ظرفیت شناختی مورد نیاز برای متفکران بزرگ و دانشمندان خلاق مربوط می‌شود.​​

البته، همه این موارد براساس دقت ادعاهایی که پروفایل های رفتاری زنان و مردان در واقع متفاوت هستند، پیش‌بینی شده‌اند. علم خوب باید فراتر از حکایت و عقیده شخصی برود و شواهد قوی را براساس روش صحیح ارائه دهد. حال بیایید نگاهی به این بیندازیم که مطالعه رفتار انسان تا چه حد با این انتظارات سازگار بوده‌است. ​

​​

  انتشار : ۱۶ فروردین ۱۴۰۰               تعداد بازدید : 56

دیدگاه های کاربران (0)


مطالب تصادفی

  • لامپ‌های فرابنفش C برای ضد عفونی سطوح به طور بالقوه آلوده به SARS - CoV - 2 در محیط‌های بیمارستانی بحرانی: نمونه‌هایی از استفاده آن‌ها و برخی توصیه‌ها
  • آپوپتوزیس القا شده توسط ویروس انفلونزا A و انتشار ویروس
  • حساسیت بتا تالاسمی هتروزایگوت به کوید19
  • بیماری قلبی همراه با واکسن mRNA کوید19
  • ظهور ویژگی‌های نوروتروپیک SARS - CoV - ۲
  • مکانیسم بیماریزایی میکروب
  • مکانیسم های میکروبی بیماری زایی
  • میکروبیولوژی بالینی پردازش، جداسازی، تشخیص و تفسیر
  • نامیبیا استفاده دستوری واکسن روسی COVID۱۹ را به حالت تعلیق درآورد
  • سیاست در حال از بین بردن یک بحث مهم بر سر مصونیت شما از بهبودی از COVID۱۹ است.

کرج

تمام حقوق مادی و معنوی این وب سایت متعلق به "بانک جزوات و مقالات تخصصی و کاربردی ترجمه ® ویژه دروس پزشکی ®" می باشد