امروز پنجشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
دسته بندی سایت
برچسب های مهم
پیوند ها
آمار بازدید سایت
اپیدمیولوژی ارتباط بین عفونتهای باکتریایی و سرطان
چکیده نقش عوامل عفونی مانند باکتریها، ویروسها، قارچها و غیره از دیرباز مورد توجه بودهاست. بسیاری از مطالعات عفونت مزمن باکتریایی را با پیشرفت بعدی سرطان در تعدادی از مکانهای مختلف بدن مرتبط دانستهاند.
بیشتر سرطانها یک علت شناسی چندفاکتوری دارند که مراحل مختلفی بین سلولهای نرمال و بدخیم وجود دارد. یک مثال از آن سرطان معده است که در آن فرض بر این است که باکتریها در چند مرحله نقش دارند اما در مکانهای دیگر نیز درست هستند.
این بخش شرایطی را که در آن سرطانها به عنوان نتیجه احتمالی عفونت باکتریایی رخ میدهند و سرطانهای مری، معده، کولورکتال، کیسه صفرا، پانکراس، مثانه و ریه را پوشش میدهند، خلاصه میکند.
کلمات کلیدی: باکتریها، عفونتهای باکتریایی، سرطان، اپیدمولوژی، Esophagus، شکم، کولون، کیسه صفرا، Pancreas، Bladder، بررسی، پیشگیری از سرطان، عفونت
۱ مقدمه
فرض بر این است که بیش از ۸۰ % سرطانها ناشی از عوامل محیطی هستند (هیگینسون ۱۹۶۸)که بسیاری از آنها غیر عفونی هستند مانند رژیم غذایی و قرار گرفتن در معرض تشعشع.
با این حال، تعداد سرطانهای ناشی از عوامل عفونی احتمالا با تحقیقات بیشتر افزایش مییابد؛
به عنوان مثال تا همین اواخر تصور میشد که شرایط اسیدی معده منجر به ایجاد محیطی استریل میشود، در حالی که در سالهای اخیر یکی از مهمترین عوامل عفونی که خطر ابتلا به سرطان را افزایش میدهد، هلیکوباکتر پیلوری میباشد (Eslick ۲۰۱۰). در حال حاضر، فرض بر این است که بیش از ۲۰ درصد از سرطان به عوامل عفونی مرتبط هستند (زور هاوزن ۲۰۰۹). از این میان، اکثر عوامل سببی، ویروسهایی هستند که تقریبا دو سوم علل عفونی را تشکیل میدهند (ویروس پاپیلومای انسانی مرتبط با سرطان سلول سنگفرشی ناحیه تناسلی و نازوفارنکس، ویروس ابشتین بار مرتبط با لنفوم بورکیت و ویروسهای هپاتیت B و C مرتبط با سرطان کبد)(زور هوزن ۲۰۰۹). تعداد کمی از تومورها مربوط به عفونتهای ناشی از هرپس ویروس انسانی، flukes کبدی و شیستوزومها هستند (پارکین ۲۰۰۶). علاوه بر این، سرکوب ایمنی در بیماران مبتلا به بیماری خود ایمنی و پیوند اعضا، به صورت ایاتروژنی ایجاد کرد، اما همچنین HIV و HTLV منجر به میزان بالاتری از سرطانهای کاپوسی، لب، فرج و آلت تناسلی و همچنین لنفوم غیر هوجکین در مقایسه با افراد بدون سیستم ایمنی در معرض خطر میشود. نرخ غده بزاقی، چشم، زبان، تیروئید و دهانه رحم نیز در مقایسه با کنترلهای بدون ایمنی بالاتر است (روپچت و همکاران ۲۰۰۸).
به طور کلی، اگر از علل عفونی سرطان جلوگیری شود، ۲۶.۳ درصد سرطانهای کمتری در کشورهای در حال توسعه و ۷.۷ درصد در کشورهای توسعهیافته وجود خواهد داشت (پارکین ۲۰۰۶).
علت اصلی باکتریایی سرطان انسان هلیکوباکتر پیلوری است. این ارگانیسم در سال ۱۹۹۴ به عنوان سرطانزایی برای انسانها طبقهبندی شد (گروه کاری IARC ۱۹۹۴). آن به طور سببی با سرطان معده و لنفوم معده و نیز تعدادی از بدخیمیهای دیگر مرتبط است (وو و همکاران ۲۰۰۹ b). عفونت هلیکوباکتر پیلوری به طور کلی در دوران کودکی با افزایش تدریجی شیوع به سمت سن متوسط به دست میآید (Parkin ۲۰۰۶؛ Robins et al. ۲۰۰۸). شیوع آن در سطح جهانی متفاوت است و در برخی از کشورها بیش از ۷۵ % با شیوع کلی ۷۴ % در کشورهای در حال توسعه و ۵۸ % در کشورهای توسعهیافته است (پارکین ۲۰۰۶). این ارگانیسم در یک سوم سرطانهای ناشی از عوامل عفونی (از جمله سرطانهای ناشی از ویروس)دخیل است و در ۸۰ % بیماران مبتلا به سرطان معده یافت میشود (زور هاوسن ۲۰۰۹). در سال ۲۰۰۲ تخمین زده شد که ۵۹۲۰۰۰ مورد آدنوکارسینوم معده و ۱۱۵۰۰ مورد لنفوم معده مربوط به هلیکوباکتر پیلوری وجود دارد (Parkin ۲۰۰۶).
تعداد زیادی از باکتریها همزیستی با میزبان انسان دارند (ده به توان 15 در لوله گوارش (اوویند و وگان ۲۰۰۶))و حضور آنها برای عملکرد فیزیولوژیکی نرمال انسان حیاتی است.
اثرات باکتری به طور فراگیر مضر نیست و دوگانگی حفاظت از باکتری در برابر آسیب با اثر حفاظتی نسبی عفونت هلیکوباکتر پیلوری در معده با توجه به کاهش سرطان مری نشان داده میشود، اما افزایش خطر آدنوکارسینوم و لنفوم معده را نشان میدهد (ناکاجیما و هاتوری ۲۰۰۴). کلونیزاسیون توسط گونههای باکتریایی، عفونت واقعی را نشان نمیدهد و باکتریها ممکن است محیط میزبان غیر عادی اطراف تومور کلونیزه شود . علاوه بر این، برخی از سموم باکتریایی در درمان ضد سرطان به عنوان عوامل شیمیدرمانی مورد استفاده قرار گرفتهاند (پاتار و همکاران ۲۰۱۰).
۱.۲ سرطان مری
دو نوع عمده از سرطان مری، سرطان سلول سنگفرشی و آدنوکارسینوم، خواص متفاوتی دارند. سرطان سلول اسکواموس اغلب در بیمارانی که سیگار میکشند و مصرف الکل بالا یا achalasia طولانیمدت دارند گسترش مییابد. آدنوکارسینوما با متاپلازی گاستروازوفاژیال و ستونی (مری بارت)مرتبط است (آلوم و همکاران ۲۰۰۲).
مخاط مری به طور مداوم در بزاق بلعیده شده و قطعه های غذا، به خاطر حرکت دودی هماهنگ اندام و شل شدگی مناسب اسفنکتر تحتانی مری که زمان تماس عوامل سرطانزا با اندام را به حداقل میرساند، دارای زمان انتقال سریع هستند. در افراد سالم، حجم کمی از ریفلاکس گاستروازوفاژیال با فرکانس پایین رخ میدهد، با این حال در بیماران با مکانیسمهای ضد ریفلاکس ناقص و پاکسازی عضلانی تحتانی مری، مری پایینی ممکن است برای مدت طولانی تری در قطعه های بلعیدهشده و محتویات معده غوطهور شود (گاتنبی و بانن ۲۰۰۹). بیشترین خطر ابتلا به آدنوکارسینوم مری در بیماران با بیشترین فراوانی و طول مدت علائم ریفلاکس (لاگرگرن و همکاران ۱۹۹۹)و بیماران با مری با خط ستونی متاپلاستیک (مری بارت)دیده میشود که میزان بروز سالانه آدنوکارسینوم مری ۰.۶۹ % در سال است (گاتنبی و همکاران ۲۰۰۸).
افزایش جهانی در شیوع سرطانهای مری در طول ۵۰ سال گذشته وجود داشتهاست، مری هشتمین محل شایع سرطان اولیه در سال ۲۰۰۰ بودهاست (پارکین ۲۰۰۱). این افزایش به طور خاص در انگلستان (نیونهام و همکاران ۲۰۰۳؛ کوچر و همکاران ۲۰۰۱؛ پاول و مک کانکی ۱۹۹۲؛ جانستون و رید ۱۹۹۱؛ مک کینی و همکاران ۱۹۹۵)و همچنین در کشورهای دیگر نشانداده شدهاست (ریس و همکاران ۲۰۰۴؛ دالی و همکاران ۱۹۹۶؛ لیابوف و فیور ۱۹۹۷؛ توینس ۱۹۹۲؛ مولر ۱۹۹۲؛ هنسن و همکاران ۱۹۹۷). نوع بافتشناسی این تومورها از نظر تاریخی از برتری شدید سرطان سلول سنگفرشی (بوش و همکاران ۱۹۷۹؛ پوستوو و همکاران ۱۹۵۵؛ ترنبول و گونر ۱۹۶۸؛ وب و بوستتیل ۱۹۷۸)به زمان حال تغییر کردهاست، زمانی که آدنوکارسینوما شامل اکثریت تومورهای مری در ایالاتمتحده و انگلستان میشود (گلفند و همکاران ۱۹۹۲؛ پوتنام و همکاران ۱۹۹۸؛ رامیم و همکاران ۱۹۹۸). علاوه بر این، روندهای فعلی پیشبینی افزایش مداوم در سرطان مری در انگلستان هستند (گتنبی و همکاران ۲۰۱۱؛ مولر و همکاران ۲۰۰۷)که به احتمال زیاد در کشورهای دیگر، به ویژه کشورهایی که دارای نسبتهای بالایی از آدنوکارسینوم هستند نیز دیده میشود (کوردو و همکاران ۲۰۰۷). با این حال در سطح جهانی، سرطان سلول سنگفرشی هنوز نوع غالب بافت شناختی است (Curdo et al. ۲۰۰۷).
باکتریهای مجاز از فلور نرمال دهان عبارتند از: استرپتو کوکوس، نیسریا، ویونلا، فوزوباکتریوم، باکتریوئید، لاکتوباسیلوس، استافیلوکوکوس و انتروباکتریاسه. تفاوت در جریان مری در بیماران مبتلا به سرطان مری در مقایسه با مری نرمال (Eslick ۲۰۱۰)و مری بارت در مقایسه با مری نرمال دیده شدهاست.
با این حال، این احتمال وجود دارد که اکثر تغییرات در فلور میکروبی به دلیل کلونیزه شدن فرصت طلبانه محیط میزبان تغییر یافته سرطان نسبت به قبل از آن در فرآیند سرطانزایی به عنوان عوامل ایجاد کننده باشد، به استثنای Campylobacter concisus و Campylobacter rectusکه با توسعه آدنوکارسینوم در بیماران با متاپلازی ستونی مری از طریق اثرات جهش زایی شامل نیتریت، N - نیتروسو و نیتروژن اکسید واسطه ارتباط دارند (مک فارلین و همکاران ۲۰۰۷).
عفونت استرپتوکوک آنژینوسوس در ۴۴ % از نمونههای بافت سرطان مری یافت شدهاست (موریتا و همکاران ۲۰۰۳)، اما نقشی در توسعه سرطان نشان داده نشده است.
Treponema denticola که با التهاب لثه و پریودنتیت در ارتباط است، اغلب در نمونههای سرطان مری یافت میشود. این شایعترین ارگانیسم یافتشده در نمونههای سرطان مری برداشتشده در یک سری بود (نارکییو و همکاران ۲۰۰۴).
عفونت با هلیکوباکتر پیلوری منجر به التهاب معده و کاهش تولید اسید معده میشود و ریشهکنی آن باعث افزایش ازوفاژیت ریفلاکس و مری با خط ستونی متاپلاستیک میشود (Labenz et al. ۱۹۹۷؛ Corley et al. ۲۰۰۸). گروه اروپا نشان دادهاست که نسبت موارد سرطان سلول سنگفرشی مری: آدنوکارسینوم مری در مراکز با شیوع بالای عفونت هلیکوباکتر پیلوری بیشتر است (در مجموع ۱۴ مرکز)، اما سویه هلیکوباکتر پیلوری ارتباط مشخصی با نوع بافتشناسی ندارد (رابینز و همکاران ۲۰۰۸). مطالعه FINBA نشان داد که میزان مثبت شدن هلیکوباکتر پیلوری در بیماران دارای ازوفاژیت ریفلاکس (۴۲.۴ % مثبت)، مری بارت (۴۷.۴ % مثبت)و آدنوکارسینوم (۵۱.۹ % مثبت)در مقایسه با افراد کنترل (۵۹.۳ % مثبت)کمتر بود. مثبت شدن Cag A (گونهای که بیشترین ارتباط را با بیماری زخم پپتیک و گسترش تومورهای معده دارد)در بیماران مبتلا به مری بارت و آدنوکارسینومای مری کمتر از بیماران مبتلا به oesophagitis ریفلاکس یا افراد کنترل بود. هنگامی که گروه سرطان مری به تومورهای مری حقیقی در محل اتصال مری به معده تقسیم شد، میزان هلیکوباکتر پیلوری و Cag A در بیماران مبتلا به تومورهای مری و افراد کنترل مشابه بود اما در تومورهای مری واقعی کمتر بود (اندرسون و همکاران ۲۰۰۸).
سه متا آنالیز در مورد رابطه بین عفونت هلیکوباکتر پیلوری و سویه Cag A در ۴ سال گذشته منتشر شدهاست. Rokas و همکاران (۲۰۰۷)نسبت شانس (فاصله اطمینان ۹۵ % ۳۷ / ۰ - ۷۳ / ۰)۵۲ / ۰ را برای Helicobacter مثبت در مقایسه با بیماران منفی در ابتلا به آدنوکارسینوما نشان دادند (با یافتههای مشابه برای مثبت بودن Helicobacter و مری برت). نسبت شانس برای هلیکوباکتر پیلوری مثبت و ایجاد آدنوکارسینوم ۵۱ / ۰ بود ارتباط معنیداری بین مثبت شدن هلیکوباکتر پیلوری و سرطان سلول سنگفرشی وجود نداشت ژوو و همکاران (۲۰۰۸)نشان داد که در ۱۲ مطالعه مورد - شاهدی، نسبت شانس ابتلا به آدنوکارسینومای مری (۹ مطالعه، ۶۸۴ مورد آدنوکارسینومای مری و ۲،۴۷۰ شاهد که ۲۵۹ مورد و ۱،۲۸۷ شاهد از نظر هلیکوباکتر پیلوری مثبت بودند)با آلودگی به هلیکوباکتر پیلوری ۰.۵۸ و برای سرطان سلول سنگفرشی (۵ مطالعه، ۶۴۴ مورد کارسینوم سلول سنگفرشی و ۲۰۲۱ شاهد که ۳۵۵ مورد و ۱،۱۵۰ شاهد از نظر هلیکوباکتر پیلوری مثبت بودند)به دست آمد. برای افراد مبتلا به نژاد Cag A در مقایسه با افراد غیر مبتلا به نژاد Cag A، نسبت شانس برای توسعه آدنوکارسینوم ۰.۵۴ (۹۵ % فاصله اطمینان ۰.۴۰ - ۰.۷۳)و نسبت شانس برای توسعه سرطان سلول سنگفرشی ۱.۲۰ (۹۵ % فاصله اطمینان ۰.۴۵ - ۳.۱۸)بود (Zhuo et al. ۲۰۰۸). اسلامی و کمانگار (۲۰۰۸)نشان دادند که در متا آنالیز خود از ۱۳ مطالعه (۸۴۰ مورد و ۲۸۹۰ شاهد)که عفونت با هلیکوباکتر پیلوری با کاهش خطر نسبت شانس ابتلا به آدنوکارسینومای مری ۵۶ / ۰ (فاصله اطمینان ۹۵ % ۴۵ / ۰ - ۶۹ / ۰)همراه بود. این تاثیر در مطالعه انجامشده در یک کشور غیر غربی (ایران)نیز مشاهده شد (اما نتیجه این مطالعه کوچک از اهمیت آماری کمی برخوردار بود). نسبت شانس رشد آدنوکارسینومای مری با سویه Cag A برابر با ۰.۵۶ (فاصله اطمینان ۹۵ % ۰.۴۶ - ۰.۶۸)بود و هیچ تفاوتی بین افراد دارای هلیکوباکتر منفی و افراد دارای هلیکوباکتر پیلوری مثبت دیده نشد. هیچ اثر قابلتوجهی در سرطان سلول سنگفرشی دیده نشد (درخشان و همکاران ۲۰۰۸).
برچسب های مهم