تماس با ما

فید خبر خوان

نقشه سایت

بانک جزوات و مقالات تخصصی و کاربردی ترجمه ® ویژه دروس پزشکی ®

این سایت درنظر دارد مقالات به روز حوزه پزشکی را ترجمه شده جهت تحقیق ، پایان نامه ، استفاده در کتب در اختیار شما قرار بدهد


دسته بندی سایت

برچسب های مهم

پیوند ها

آمار بازدید سایت

آمار بازدید

  • بازدید امروز : 46
  • بازدید دیروز : 20
  • بازدید کل : 59262

اسلحه، میکروب و فولاد


دیاموند، جرید،

اسلحه، میکروب و فولاد:

بخش های از کتاب 

پیشنهاد می شود کتاب را با ترجمه و متنی روان خریداری کنید تا اینکه درگیر متن سرا پااشکال زیر شوید

 

 

تاریخچه کوتاهی از همه برای ۱۳۰۰۰ سال گذشته. جارد دایموند در این کتاب برنده جایزه پولیتزر می‌گوید که جغرافیا و محیط‌زیست نقش مهمی در تعیین شکل جهان مدرن ایفا کرده‌اند. این استدلال برخلاف نظریه‌های معمول است که زیست‌شناسی را به عنوان عامل حیاتی ذکر می‌کنند. دایموند ادعا می‌کند که فرهنگ‌هایی که در ابتدا قادر به اهلی کردن گیاهان و حیوانات بودند، سپس قادر به رشد مهارت‌های نوشتاری، و نیز پیشرفت در ایجاد دولت، تکنولوژی، تسلیحات و مصونیت نسبت به بیماری بودند. ​

چرا تاریخ جهان مانند یک پیاز است؟ ​

این کتاب تلاش می‌کند تا یک تاریخچه کوتاه از هر چیزی را در ۱۳۰۰۰ سال گذشته ارائه دهد.

سوالی که کتاب را ترغیب می‌کند این است:

چرا تاریخ در قاره‌های مختلف به شکل متفاوتی آشکار شد؟ در صورتی که این سوال فورا شما را از این فکر که می‌خواهید یک رساله نژادپرستانه بخوانید، به لرزه در می‌آورد،این طور نیست؛ همانطور که خواهید دید، پاسخ به این سوال اصلا شامل تفاوت‌های نژادی انسان نمی‌شود. تاکید کتاب بر جستجو برای توضیحات نهایی و عقب راندن زنجیره علیت تاریخی تا حد ممکن است.​ ​

بیشتر کتاب‌هایی که شروع به بازشماری تاریخ جهان کرده‌اند، بر تاریخ کشورهای با سواد اورآسیا و جوامع شمال آفریقا تمرکز کرده‌اند. جوامع بومی دیگر نقاط جهان - آفریقای جنوب صحرا، آمریکا، جزیره آسیای جنوب شرقی، استرالیا، گینه جدید، جزایر اقیانوس آرام - تنها درمان کوتاهی دریافت می‌کنند، عمدتا به عنوان نگرانی از آنچه که در تاریخ آن‌ها اتفاق افتاد، پس از اینکه توسط اروپای غربی کشف و مطیع شدند. حتی در اورآسیا، فضای بیشتری به تاریخ اورآسیا غربی نسبت به چین، هند، ژاپن، مناطق گرمسیری جنوب شرقی آسیا و دیگر جوامع شرق اورآسیا اختصاص می‌یابد. تاریخ قبل از ظهور نوشتن در حدود ۳۰۰۰ سال پیش از میلاد. همچنین درمان کوتاهی دریافت می‌کند، هر چند که ۹۹.۹ درصد از تاریخچه پنج میلیون ساله گونه‌های انسانی را شامل می‌شود. چنین گزارش‌ها محدودی از تاریخ جهان از سه عیب رنج می‌برند. اول اینکه امروزه تعداد فزاینده‌ای از مردم، به طور کاملا قابل درکی، به جوامع دیگر به غیر از جوامع اروپای غربی علاقه‌مند هستند. جوامع "دیگر" بیش‌ترین جمعیت جهان و اکثریت گروه‌های قومی، فرهنگی و ادبی جهان را در خود جای داده‌اند. برخی از آن‌ها در حال حاضر، و برخی دیگر در حال تبدیل شدن به قدرتمندترین اقتصادها و نیروهای سیاسی جهان هستند. ​

دوم، حتی برای افرادی که به طور خاص به شکل‌گیری دنیای مدرن علاقه دارند، تاریخ محدود به تحولات از زمان ظهور نوشتار نمی‌تواند درک عمیقی را فراهم کند. این موردی نیست که جوامع در قاره‌های مختلف تا ۳۰۰۰ قبل از میلاد با یکدیگر قابل‌مقایسه باشند. جوامع اروپای غربی ناگهان به نوشتن پرداختند و برای نخستین بار به رعایت احترام دیگری پرداختند. در عوض، در حال حاضر ۳۰۰۰ B. س. جوامع اورآسیا و آفریقای شمالی نه تنها با نوشته‌های ابتدایی، بلکه با دولت‌های متمرکز، شهرها، استفاده گسترده از ابزار و سلاح‌های فلزی، استفاده از حیوانات اهلی برای حمل و نقل و کشش و قدرت مکانیکی، و تکیه‌بر کشاورزی و حیوانات خانگی برای غذا نیز وجود داشتند. در بیشتر یا همه قسمت‌های قاره‌های دیگر، هیچ یک از آن چیزها در آن زمان وجود نداشت؛ برخی اما نه همه آن‌ها در بخش‌هایی از آمریکای بومی و جنوب صحرای آفریقا ظاهر شدند، اما فقط در طول پنج هزاره آینده. و هیچ یک از آن‌ها در استرالیای بومی ظهور نکردند. این امر باید به ما هشدار دهد که ریشه‌های سلطه اورآسیا غربی در دنیای مدرن، در گذشته پیش از ۳۰۰۰ سال پیش از میلاد مسیح نهفته‌است. (‏منظور من از تسلط اورآسیا غربی تسلط خود جوامع اورآسیا غربی و جوامعی است که در قاره‌های دیگر به وجود آمده‌اند.)

سوم، تاریخی که بر جوامع اروپای غربی تمرکز کرده بود به طور کامل مساله بزرگ آشکار را نادیده گرفت. چرا آن جوامع، جوامعی بودند که به طور نامتناسبی قدرتمند و نوآورانه شدند؟ پاسخ‌های معمول به این سوال موجب توسل به نیروهای نزدیک مانند ظهور سرمایه‌داری، سیاست بازرگانی، تحقیق علمی، فن‌آوری و میکروب‌های زننده می‌شود که مردم قاره‌های دیگر را هنگامی که با اوراسیان غربی در تماس بودند، به قتل رساندند. اما چرا آن اجزای پیروزی در اروسیه غربی پدید آمدند و در جای دیگر فقط به درجه کمتری ظهور کردند یا اصلا ظهور نکردند؟ ​

تمام این ترکیبات فقط عوامل نزدیک به هم هستند، نه توضیحات نهایی. چرا سرمایه‌داری در بومیان مکزیک، سیاست بازرگانی در جنوب صحرای آفریقا، تحقیقات علمی در چین، فن‌آوری پیشرفته در بومیان آمریکای شمالی و میکروب‌های nasty در بومیان استرالیا شکوفا نشد؟ اگر کسی با استناد به عوامل فرهنگی ویژه پاسخ دهد - به عنوان مثال، تحقیق علمی که ظاهرا توسط کنفوسیانیسم در چین خفه شده‌است اما توسط سنت‌های یهودی - مسیحی در غرب اوراسیا تحریک شده‌است - آنگاه به نادیده گرفتن نیاز به توضیحات نهایی ادامه می‌دهد: چرا سنت‌های مانند کنفوسیانیسم و اخلاقیات یهودی - مسیحی به ترتیب در غرب اوراسیا و چین گسترش نمی‌یابد؟ علاوه بر این، شخص این واقعیت را نادیده می‌گیرد که چین Confucian از نظر تکنولوژیکی تا حدود 1400 بعد از میلاد پیشرفته‌تر از اوراسیا غربی بود. ​

حتی اگر کسی بر جوامع اروپای غربی تمرکز کند، درک آن غیر ممکن است. سوالات جالب تمایز بین آن‌ها و جوامع دیگر را مورد توجه قرار می‌دهد. سوال این است که آیا باید همه جوامع دیگر را نیز درک کرد تا جوامع اوراسیا غربی را بتوان در بس‌تر وسیع‌تری جای داد؟ ​

برخی خوانندگان ممکن است احساس کنند که من با اختصاص فضای بسیار کم به اوراسیات غربی به هزینه دیگر بخش‌های جهان، در جهت مخالف از تاریخ سنتی حرکت می‌کنم. من پاسخ خواهم داد که برخی بخش‌های دیگر جهان بسیار آموزنده هستند، زیرا آن‌ها بسیاری از جوامع و چنین جوامع متنوع را در یک منطقه جغرافیایی کوچک احاطه کرده‌اند. خوانندگان دیگر ممکن است خود را با یک منتقد این کتاب موافق بیابند. بازبین با کمی زبان انتقادی نوشت که به نظر می‌رسد که من تاریخ جهان را به عنوان یک پیاز می‌بینم، که جهان مدرن تنها سطح آن را تشکیل می‌دهد، و لایه‌های آن باید در جستجوی درک تاریخی پوسته شوند. بله، تاریخ جهان واقعا یک پیاز است! اما عقب‌نشینی لایه‌های پیاز جذاب و چالش برانگیز است - و اهمیت زیادی برای ما امروز دارد، همانطور که ما به دنبال درک درس‌های شیرینی‌مان برای آینده مان هستیم. ​

فصل اول: به خط شروع

نقطه شروع مناسب برای مقایسه پیشرفت‌های تاریخی در قاره‌های مختلف حدود ۱۱۰۰۰ سال قبل از میلاد مسیح است (‏*)‏این تاریخ تقریبا مربوط به آغاز زندگی روستایی در چند بخش از جهان است، اولین جفت شدگی بی‌چون و چرای آمریکا، پایان دوران پلیستوسن و آخرین عصر یخ‌بندان، و آغاز چیزی که زمین شناسان آن را دوران اخیر می‌نامند. در طول چند هزار سال از آن تاریخ، گیاه و اهلی کردن حیوانات حداقل در یک بخش از جهان آغاز شد. تا آن زمان، آیا مردم برخی از قاره‌ها در حال حاضر شروع به کار کرده‌اند یا یک مزیت آشکار نسبت به مردم قاره‌های دیگر دارند؟ ​

اگر چنین است، شاید این شروع، در طول ۱۳۰۰۰ سال گذشته تقویت شود، پاسخ سوال Yalis فراهم می‌کند. از این رو این فصل یک تور گردبادی از تاریخ بشر در تمام قاره‌ها، برای میلیون ها سال، از مبدا ما به عنوان یک گونه تا ۱۳۰۰۰ سال پیش را ارائه می‌دهد. تمام این موارد اکنون در کم‌تر از ۲۰ صفحه خلاصه خواهند شد. به طور طبیعی، من باید جزئیات را شرح دهم و تنها به آنچه که به نظر من بیشتر به این کتاب مربوط است اشاره کنم. ​

نزدیک‌ترین خویشاوندان زنده ما سه گونه زنده از میمون بزرگ هستند: گوریل، شامپانزه معمولی و شامپانزه کوتوله (‏معروف به bonobo)‏. محدود شدن آن‌ها به آفریقا، همراه با شواهد فسیلی فراوان، نشان می‌دهد که مراحل اولیه تکامل انسان نیز در آفریقا اجرا شده‌است. تاریخ بشر، به عنوان چیزی جدا از تاریخ حیوانات، حدود ۷ میلیون سال پیش در آنجا آغاز شد (‏برآوردها بین ۵ تا ۹ میلیون سال پیش است)‏. در حدود آن زمان، یک جمعیت از میمون‌های آفریقایی به چندین جمعیت تقسیم شدند، که یکی از آن‌ها به گوریل‌های مدرن تبدیل شد، به دو شامپانزه مدرن تبدیل شد، و سومین آن‌ها به انسان تبدیل شد. خط گوریل ظاهرا قبل از جدا شدن بین شامپانزه و خطوط انسانی کمی جدا شده بود. ​

فسیل‌ها نشان می‌دهند که خط تکاملی که به ما منجر می‌شود تا حدود ۴ میلیون سال پیش به حالت ایستاده رسیده‌است، سپس شروع به افزایش در اندازه بدن و در اندازه نسبی مغز حدود ۲.۵ میلیون سال پیش کرده‌است. این پیش انسان‌ها به طور کلی به نام Australopithecus africanus، هومو habilis و هومو ارکتوس شناخته می‌شوند که ظاهرا در این توالی به یکدیگر تکامل یافته‌اند. اگر چه هومو ارکتوس، مرحله به حدود ۱.۷ میلیون سال پیش رسید، نزدیک به ما انسان‌های امروزی در اندازه بدن بود، اندازه مغز آن هنوز به سختی نصف اندازه مغز ما بود. ابزارهای سنگی حدود ۵ / ۲ میلیون سال پیش رایج شدند، اما آن‌ها تنها بدترین سنگ‌های پوسته دار و یا خرد شده بودند. در مفهوم و تمایز جانورشناسی، هومو ارکتوس بیش از یک میمون بود، اما با این حال بسیار کم‌تر از یک انسان مدرن بود. ​

همه آن تاریخ بشر، برای ۵ یا ۶ میلیون سال اول بعد از منشا ما حدود ۷ میلیون سال پیش، محدود به آفریقا باقی ماند. اولین جد انسان که به آن سوی آفریقا گسترش یافت، هومو ارکتوس بود که با سنگواره‌های کشف‌شده در جزیره جنوب شرقی آسیا جاوا و به طور معمول به عنوان انسان جاوا شناخته می‌شود (‏شکل ۱.۱ را ببینید)‏. ​

قدیمی‌ترین فسیل‌های "مرد" جاوا - - البته، آن‌ها ممکن است واقعا به یک زن جاوا تعلق داشته باشند - - معمولا از حدود یک میلیون سال پیش فرض شده‌اند. با این حال، اخیرا استدلال شده‌است که آن‌ها در واقع از ۱.۸ میلیون سال پیش قرار گرفته‌اند. (‏به بیان دقیق‌تر، نام هومو ارکتوس به فسیل‌های جوان تعلق دارد، و فسیل‌های آفریقایی طبقه‌بندی‌شده به عنوان هومو ارکتوس ممکن است نام دیگری را تضمین کنند.)‏ در حال حاضر، قدیمی‌ترین شواهد بی‌چون و چرا برای انسان‌ها در اروپا از حدود نیم‌میلیون سال پیش ناشی می‌شود، اما ادعاهایی مبنی بر حضور اولیه وجود دارد. به طور قطع می توان فرض کرد که استعمار آسیا اجازه استعمار همزمان اروپا را نیز می‌دهد، چرا که Eurasia یک توده زمین واحد است که توسط موانع عمده جدا نشده است. ​

این نشان‌دهنده موضوعی است که در سراسر این کتاب تکرار خواهد شد. هر زمان که برخی دانشمندان ادعا می‌کنند که "اولین X" را کشف کرده‌اند - چه X زودترین فسیل انسانی در اروپا باشد، اولین شواهد از ذرت اهلی در مکزیک، و یا هر چیز دیگری در هر جایی - که اعلام آن دانشمندان دیگر را به چالش می‌کشد تا با پیدا کردن چیزی هنوز هم زودتر، این ادعا را رد کنند. در واقع، باید یک "اولین X" واقعی وجود داشته باشد، با همه ادعاهای Xs قبلی اشتباه است. با این حال، همان طور که خواهیم دید، تقریبا برای هر X، هر سال اکتشافات و ادعاهای جدیدی از یک ادعا شده هنوز X اولیه را همراه با رد برخی یا همه ادعاهای سال‌های قبل از X ارایه می‌دهد. ده‌ها سال جستجو پیش از آن که باستان شناسان بر سر چنین پرسش‌هایی به توافق برسند. ​

حدود نیم‌میلیون سال پیش، فسیل‌های انسانی از اسکلت هومو ارکتوس قدیمی‌تر در جمجمه‌های بزرگ‌تر، گردتر و با زاویه کم‌تر جدا شده بودند. جمجمه‌های آفریقایی و اروپایی نیم‌میلیون سال پیش به اندازه کافی شبیه به جمجمه‌های ما امروزی بودند که در گونه‌های ما طبقه‌بندی می‌شوند، هومو ساپینس، به جای هومو ارکتوس. با این حال، این انسان‌های اولیه هنوز هم از نظر جزئیات اسکلتی با ما تفاوت داشتند، مغز آن‌ها به طور قابل‌توجهی کوچک‌تر از مغز ما بود، و در مصنوعات و رفتار آن‌ها به طور قابل‌توجهی متفاوت از ما بود. مردم مدرن سنگ‌ساز، مانند پدربزرگ و مادربزرگ Yalis، ابزارهای سنگی نیم میلیون سال پیش را به عنوان بسیار خام تحقیر می‌کردند. تنها نکته قابل‌توجه دیگر در مجموعه فرهنگی اجداد ما که با اطمینان می توان آن را مستند کرد، استفاده از آتش بود. ​

هیچ هنر، ابزار استخوانی، یا هر چیز دیگری از انسان‌های اولیه به ما نیامده است به جز بقایای اسکلتی آن‌ها، به علاوه آن ابزارهای سنگی خام. هنوز در استرالیا انسان نبودند، به این دلیل واضح که برای رسیدن به آنجا از جنوب شرقی آسیا قایق حمل می‌کردند. همچنین هیچ انسانی در آمریکا وجود نداشت، زیرا این کار مستلزم اشغال نزدیک‌ترین بخش قاره اوراسیا (‏سیبری)‏و احتمالا مهارت‌های قایق سازی نیز بود. ​

(‏تنگه کم‌عمق کنونی، که سیبری را از آلاسکا جدا می‌کرد، بین یک تنگه و یک پل بین‌قاره‌ای گسترده از سرزمین خشک جایگزین می‌شد، زیرا سطح دریا مکررا در طول عصر یخ‌بندان بالا و پایین می‌رفت.)‏ با این حال، ساختمان قایق و بقا در سیبری سرد، هر دو بسیار فراتر از قابلیت‌های انسان‌های اولیه بود. ​

پس از نیم‌میلیون سال پیش، جمعیت انسانی آفریقا و اروپای غربی به اختلاف از یکدیگر و از جمعیت آسیای شرقی در جزئیات اسکلتی پرداختند. جمعیت اروپا و غرب آسیا بین ۱۳۰۰۰۰ تا ۴۰،۰۰۰ سال پیش توسط اسکلت‌های زیادی نشان داده می‌شود که به عنوان انسان‌های غار نشین Neanderthals شناخته می‌شوند و گاهی اوقات به عنوان گونه‌های جداگانه طبقه‌بندی می‌شوند. با وجود اینکه انسان‌های غار نشین در کارتون‌های بی شماری به عنوان حیوان ميمون مانند که در غارها زندگی می‌کند به تصویر کشیده شده‌اند، اما انسان‌های غار نشین مغز کمی بزرگ‌تر از مغز خود ما داشتند. آن‌ها همچنین اولین انسان‌هایی بودند که شواهد محکمی از دفن مردگان خود و مراقبت از بیماران خود به جا گذاشتند. با این حال ابزارهای سنگی آن‌ها هنوز هم در مقایسه با محورهای سنگی صیقلی گینه جدید خام بودند و معمولا هنوز به شکل‌های استاندارد شده متنوع ساخته نشده بودند که هر کدام کارکردی به وضوح قابل‌تشخیص داشتند.​ ​

تعداد کمی از قطعات اسکلتی آفریقایی حفاظت‌شده معاصر با انسان‌های غار نشین، بیشتر شبیه به اسکلت مدرن ما هستند تا اسکلت انسان‌های غار نشین. حتی قطعات اسکلتی آسیای شرقی که کم‌تر حفظ شده‌اند نیز شناخته شده‌اند، اما آن‌ها دوباره متفاوت از آفریقایی‌ها و انسان‌های غار نشین به نظر می‌رسند. در مورد شیوه زندگی در آن زمان، شواهد محفوظ مانده از مصنوعات سنگی و استخوان‌های طعمه‌های جمع‌آوری‌شده در مکان‌های جنوب آفریقا به دست می‌آیند. اگر چه آن آفریقایی‌های ۱۰۰۰۰۰ سال پیش اسکلت‌های مدرن‌تر از معاصران انسان‌های غار نشین خود داشتند، آن‌ها اساسا همان ابزار سنگی خام مانند انسان‌های غار نشین را ساختند، هنوز هم فاقد اشکال استاندارد هستند. برای اینکه از روی شواهد استخوانی گونه‌های حیوانی که آن‌ها شکار می‌کردند، قضاوت کنیم، مهارت‌های شکار آن‌ها تاثیر گذار نبود و عمدتا به سمت حیواناتی که به راحتی کشته می‌شدند، و نه به سمت حیواناتی که اصلا خطرناک نبودند، هدایت می‌شد. هنوز کارشان کشتن گاو وحشی، خوک و دیگر طعمه‌های خطرناک نبود. آن‌ها حتی نمی‌توانستند ماهی بگیرند: محل زندگی آن‌ها در ساحل دریا فاقد استخوان ماهی و قلاب‌های ماهی است. آن‌ها و معاصران انسان‌های غار نشین شان هنوز هم کم‌تر از انسان کامل رتبه دارند. ​

تاریخ بشر در نهایت حدود ۵۰۰۰۰ سال پیش، در زمان آنچه که من آن را جهش بزرگ به جلو می‌نامم، شروع شد. اولین نشانه‌های قطعی این جهش از مکان‌های شرق آفریقا با ابزارهای سنگی استاندارد و اولین جواهرات حفاظت‌شده (‏مهره‌های صدف شترمرغ)‏می‌آید. پیشرفت‌های مشابهی به زودی در خاور نزدیک و جنوب شرقی اروپا پدیدار می‌شود، سپس (‏حدود ۴۰۰۰۰ سال پیش)‏در جنوب غربی اروپا، که در آن مصنوعات فراوانی با اسکلت کاملا مدرن افرادی به نام کرو - ماگنون‌ها در ارتباط است. پس از آن، زباله‌های نگهداری شده در مکان‌های باستانی به سرعت جالب‌تر و جالب‌تر می‌شوند و هیچ شکی باقی نمی‌ماند که ما با انسان‌های مدرن بیولوژیکی و رفتاری سر و کار داریم. ​

توده‌های زباله Cro - Magnon نه تنها ابزارهای سنگی بلکه ابزارهای استخوانی را نیز به همراه دارند که مناسب بودن آن‌ها برای شکل دادن (‏به عنوان مثال، در قلاب‌های ماهی)‏ظاهرا توسط انسان‌های قبلی شناخته‌نشده است. ابزارهایی به شکل‌های متنوع و متمایز چنان مدرن ساخته می‌شدند که کارکردشان به عنوان سوزن، تور، ابزار حکاکی، و غیره برای ما آشکار بود. به جای تنها ابزارهای تک تکه مانند اسکریپر های دستی، ابزارهای چند تکه ظاهر شدند. سلاح‌های چند تکه قابل‌تشخیص در مکان‌های Cro - Magnon شامل زوبین‌ها، پرتابگران، و در نهایت کمان‌ها و پیکان‌ها، پیش سازه‌ای تفنگ و دیگر سلاح‌های مدرن چند تکه هستند. این شیوه‌های کارآمد کشتن در فاصله‌ای امن، شکار شکارهای خطرناکی چون کرگدن‌ها و فیل‌ها را ممکن می‌ساخت، در حالی که اختراع طناب برای تور، طناب، و تله، افزودن ماهی و پرنده به رژیم غذایی ما را ممکن می‌ساخت. بقایای خانه‌ها و لباس‌های دوخته شده‌گواهی بر توانایی بسیار بهبود یافته برای زنده ماندن در آب و هوای سرد است و بقایای جواهرات و اسکلت‌های به دقت دفن شده‌پیشرفت‌های زیبایی‌شناختی و معنوی انقلابی را نشان می‌دهد.​ ​

از محصولات "کرو - ماگنون‌ها" که حفظ شده‌اند، شناخته‌شده‌ترین آثار هنری آن‌ها عبارتند از: نقاشی‌های باشکوه غار، مجسمه‌ها، و آلات موسیقی، که ما هنوز هم آن‌ها را به عنوان هنر امروز تحسین می‌کنیم. ​

هر کسی که تجربه دست‌اول قدرت عظیم گاوها و اسب‌های نقاشی شده به اندازه زندگی را در غار لسکوکس در جنوب غربی فرانسه داشته باشد، فورا درک خواهد کرد که سازندگان آن‌ها باید در ذهن خود به همان اندازه که در اسکلت خود بودند، مدرن بوده باشند.

بدیهی است که برخی تغییرات مهم در قابلیت‌های اجداد ما بین ۱۰۰۰۰۰ تا ۵۰۰۰۰ سال پیش رخ داد. حمله بزرگ به جلو دو سوال حل‌نشده اصلی را با توجه به علت راه‌اندازی آن و موقعیت جغرافیایی آن مطرح می‌کند. در کتاب من سومین شامپانزه برای کمال جعبه صدا و در نتیجه اساس آناتومی زبان مدرن، که در آن تمرین خلاقیت انسان بسیار وابسته است. در عوض، تغییر در سازماندهی مغز در آن زمان، بدون تغییر در اندازه مغز، زبان مدرن را ممکن ساخت. ​

در مورد سایت جهش بزرگ به جلو، آیا در درجه اول در یک منطقه جغرافیایی، در یک گروه از انسان‌ها رخ داد، که در نتیجه قادر به گسترش و جایگزینی جمعیت‌های انسانی سابق از بخش‌های دیگر جهان بودند؟ یا به صورت موازی در مناطق مختلف اتفاق افتاد، که در هر کدام از آن‌ها جمعیت انسانی که امروزه در آنجا زندگی می‌کنند، فرزندان جمعیتی هستند که قبل از جهش در آنجا زندگی می‌کنند؟ انسان تقریبا مدرنی از آفریقا حدود ۱۰۰۰۰۰ سال پیش برای حمایت از دیدگاه قبلی انتخاب شده‌است، با جهشی که به طور خاص در آفریقا رخ می‌دهد. مطالعات مولکولی (‏به اصطلاح DNA میتوکندریایی)‏در ابتدا از نظر منشا آفریقایی انسان‌های امروزی نیز تفسیر شدند، اگر چه معنای آن یافته‌های مولکولی در حال حاضر در شک و تردید است. از سوی دیگر، جمجمه‌های انسان که صدها هزار سال پیش در چین و اندونزی زندگی می‌کردند، توسط برخی انسان شناسان فیزیکی برای نشان دادن ویژگی‌هایی که هنوز هم به ترتیب در چینی‌ها و استرالیایی‌های بومی یافت می‌شوند، در نظر گرفته می‌شوند. اگر درست باشد، این یافته‌ها تکامل موازی و ریشه‌های چند منطقه‌ای انسان‌های مدرن را نشان می‌دهد، به جای اینکه ریشه در یک باغ واحد از بهشت داشته باشد. این مساله هنوز حل‌نشده باقی مانده‌است. ​

شواهد برای منشا محلی انسان‌های مدرن، به دنبال گسترش آن‌ها و سپس جایگزینی آن‌ها با انواع دیگر انسان‌ها در جای دیگر، برای اروپا قوی‌تر به نظر می‌رسد. حدود چهل هزار سال پیش، با اسکلت‌های مدرن، سلاح‌های برتر، و دیگر ویژگی‌های فرهنگی پیشرفته، به اروپا آمدند. سال‌ها هیچ انسان غار نشین دیگری وجود نداشت که به عنوان تنها ساکنان اروپا برای صدها هزار سال تکامل یافته باشد. این دنباله قویا نشان می‌دهد که کرو - ماگنون‌های مدرن به نحوی از فن‌آوری بسیار برتر خود، و مهارت‌ها یا مغزهای زبانی شان برای آلوده کردن، کشتن، و یا جابجایی انسان‌های غار نشین استفاده کردند، و هیچ مدرکی دال بر پیوند بین انسان‌های غار نشین و کرو - ماگنون‌ها باقی نگذاشتند. ​

جهش بزرگ رو به جلو با اولین گسترش عمده ثابت شده گستره جغرافیایی انسان از زمان ساکن شدن اجداد ما در Eurasia همزمان شد. این توسعه شامل اشغال استرالیا و گینه جدید بود که در آن زمان به یک قاره واحد ملحق شده بود. بسیاری از سایت‌های دارای رادیوکربن به حضور انسان در استرالیا / گینه جدید بین ۴۰۰۰۰ تا ۳۰،۰۰۰ سال پیش (‏به علاوه ادعاهای اجتناب‌ناپذیر تا حدودی قدیمی‌تر از اعتبار مورد اعتراض)‏گواهی می‌دهند. در مدت کوتاهی از اولین جفت گیری، انسان‌ها در کل قاره گسترش یافتند و با زیستگاه‌های متنوع آن، از جنگل‌های بارانی استوایی و کوه‌های بلند گینه‌نو گرفته تا بخش خشک داخلی و مرطوب جنوب شرقی استرالیا سازگار شدند. ​

در طول عصر یخ‌بندان، مقدار زیادی از آب اقیانوس‌ها در یخچال‌های طبیعی محبوس شده بود که سطح آب دریاها در سراسر جهان صدها فوت پایین‌تر از سطح کنونی آن‌ها قرار داشت. در نتیجه آنچه که در حال حاضر دریاهای کم‌عمق بین آسیا و جزایر اندونزی سوماترا، بورنئو، جاوا و بالی هستند، تبدیل به خشکی شدند. (‏سایر تنگه‌های کم‌عمق، مانند تنگه برینگ و کانال انگلیسی نیز همین کار را کردند.)‏ لبه جنوب شرقی آسیا در ۷۰۰ مایلی شرق محل فعلی آن قرار داشت. با این وجود، جزایر مرکزی اندونزی بین بالی و استرالیا توسط کانال‌های آب‌های عمیق محاصره و از هم جدا شدند. برای رسیدن به استرالیا / گینه جدید از سرزمین اصلی آسیا در آن زمان هنوز نیاز به عبور از حداقل هشت کانال بود که وسیع‌ترین آن‌ها حداقل ۵۰ مایل عرض داشت. بیشتر این کانال‌ها، جزیره‌هایی را از یکدیگر جدا می‌کنند، اما خود استرالیا همیشه حتی از نزدیک‌ترین جزایر اندونزی، تیمور و تمنبر نیز دیده نمی‌شود. از این رو، اشغال استرالیا / گینه جدید بسیار مهم است چرا که نیاز به پیش‌نویس دارد و شواهد اولیه استفاده از آن‌ها در تاریخ را فراهم می‌کند. نه تا حدود ۳۰۰۰۰ سال بعد (‏۱۳۰۰۰ سال پیش)‏شواهد محکمی از قایق آبی در هر جای دیگر دنیا، از دریای مدیترانه وجود دارد. ​

در ابتدا، باستان شناسان این احتمال را در نظر می‌گرفتند که colonization استرالیا / گینه جدید به طور تصادفی تنها توسط تعداد کمی از مردم به هنگام ماهیگیری بر روی یک کلک در نزدیکی یک جزیره اندونزی به دریا کشیده شود. در یک سناریوی افراطی، اولین مهاجران به صورت متشکل از یک زن جوان باردار که یک جنین نر حمل می‌کند، به تصویر کشیده می‌شوند. اما معتقدان به نظریه تشکیل کلنی بوسیله اکتشافات اخیر شگفت‌زده شده‌اند که هنوز جزایر دیگری که در شرق گینه جدید قرار دارند، خیلی زود پس از خود گینه جدید، حدود ۳۵۰۰۰ سال پیش مستعمره شدند. آن جزایر بریتانیا جدید و ایرلند جدید در مجمع‌الجزایر بیسمارک و بوکا در مجمع‌الجزایر سلیمان بودند. و تنها با گذشتن از یک شکاف آب در حدود صد میل می‌شد به آن دست یافت. بنابراین، استرالیایی‌های اولیه و استرالیایی‌های جدید احتمالا قادر به سفر عمدی بر روی آب به جزایر مرئی بودند، و به اندازه کافی از توتین استفاده می‌کردند که colonization حتی جزایر دور دست هم به طور مکرر و ناخواسته به دست می‌آمد. ​

امروزه، ما آفریقا را به عنوان قاره پستانداران بزرگ در نظر می‌گیریم. اورآسیا مدرن همچنین گونه‌های زیادی از پستانداران بزرگ دارد (‏هر چند که در فراوانی آشکار دشت سرنگتی آفریقایی نیست)‏، مانند کرگدن‌ها و فیل‌ها و ببرها آسیا و گوزن شمالی و خرس و (‏تا زمان کلاسیک)‏شیر. استرالیا / گینه جدید امروزه هیچ پستانداری به همان اندازه بزرگ ندارد، در واقع هیچ پستانداری بزرگ‌تر از کانگوروهای ۱۰۰ پوندی نیست. اما استرالیا / گینه جدید قبلا مجموعه متنوعی از پستانداران بزرگ، از جمله کانگوروهای غول‌پیکر، marsupials rhinolike به نام دی پروتودونت و رسیدن به اندازه یک گاو و پلنگ marsupial را داشت. " همچنین قبلا یک پرنده ۴۰۰ پوندی ostrichlike شتر مانند داشت، به علاوه خزندگان بسیار بزرگ، از جمله یک مارمولک یک تنی، یک پیتون غول‌پیکر و تمساح‌های ساکن خشکی. ​

همه آن غول‌های استرالیایی / نیوگینان (‏به اصطلاح مگا فونا)‏بعد از ورود انسان ناپدید شدند. با اینکه در مورد زمان دقیق مرگ آن‌ها بحث و جدل‌های زیادی وجود دارد، اما چندین مکان باستانی استرالیایی با تاریخ‌هایی که بیش از ده‌ها هزار سال قدمت دارند و با ذخایر فراوان استخوان حیوانات، به دقت کاوش شده‌اند و کشف شده‌است که هیچ اثری از غول‌های منقرض‌شده در طول ۳۵۰۰۰ سال گذشته در آن‌ها وجود ندارد. از این رو این جانور احتمالا خیلی زود بعد از اینکه انسان‌ها به استرالیا رسیدند منقرض شد. ​

ناپدید شدن تقریبا همزمان بسیاری از گونه‌های بزرگ یک سوال بدیهی را مطرح می‌کند: چه چیزی باعث آن شده‌است؟ یک پاسخ محتمل واضح این است که آن‌ها کشته شدند یا به طور غیر مستقیم توسط اولین انسان‌های در حال ورود حذف شدند. به یاد داشته باشید که حیوانات استرالیایی / نیوگینان در غیاب شکارچیان انسان، برای میلیون‌ها سال تکامل‌یافته بودند. می‌دانیم که گالاپاگوس و پرندگان و پستانداران قطب جنوب، که به طور مشابه در غیاب انسان تکامل‌یافته اند و انسان‌ها را تا دوران مدرن ندیده اند، امروزه به طرز غیرقابل درمانی رام هستند. اگر طرفداران حفاظت از منابع طبیعی به سرعت اقدامات حفاظتی را اعمال نکرده بودند، آن‌ها نابود می‌شدند. در دیگر جزایر اخیرا کشف‌شده که در آن‌ها اقدامات حفاظتی به سرعت به اجرا درنیامدند، تبعید واقعا نتیجه داد: یکی از این قربانیان، دودو موریس، تقریبا به نمادی برای انقراض تبدیل شده‌است. ما همچنین اکنون می‌دانیم که در هر یک از جزایر مطالعه شده اقیانوسی که در دوران پیش از تاریخ مستعمره شده بودند، استعمار انسان منجر به انقراض تشنج شد که قربانیان آن شامل موآ نیوزیلند، لمور عظیم ماداگاسکار و غازه‌ای بزرگ و بی‌نور هاوایی بودند. همان طور که انسان‌های امروزی به سمت دودوس و فوک‌های جزیره بدون ترس می‌رفتند و آن‌ها را می‌کشتند، احتمالا انسان‌های ماقبل تاریخ به سمت مواس و لمور غول‌پیکر می‌رفتند و آن‌ها را هم می‌کشتند. ​

 

  انتشار : ۱۱ فروردین ۱۴۰۰               تعداد بازدید : 26

برچسب های مهم

دیدگاه های کاربران (0)


مطالب تصادفی

  • لامپ‌های فرابنفش C برای ضد عفونی سطوح به طور بالقوه آلوده به SARS - CoV - 2 در محیط‌های بیمارستانی بحرانی: نمونه‌هایی از استفاده آن‌ها و برخی توصیه‌ها
  • آپوپتوزیس القا شده توسط ویروس انفلونزا A و انتشار ویروس
  • حساسیت بتا تالاسمی هتروزایگوت به کوید19
  • بیماری قلبی همراه با واکسن mRNA کوید19
  • ظهور ویژگی‌های نوروتروپیک SARS - CoV - ۲
  • مکانیسم بیماریزایی میکروب
  • مکانیسم های میکروبی بیماری زایی
  • میکروبیولوژی بالینی پردازش، جداسازی، تشخیص و تفسیر
  • نامیبیا استفاده دستوری واکسن روسی COVID۱۹ را به حالت تعلیق درآورد
  • سیاست در حال از بین بردن یک بحث مهم بر سر مصونیت شما از بهبودی از COVID۱۹ است.

کرج

تمام حقوق مادی و معنوی این وب سایت متعلق به "بانک جزوات و مقالات تخصصی و کاربردی ترجمه ® ویژه دروس پزشکی ®" می باشد