امروز سه شنبه ۱ خرداد ۱۴۰۳
دسته بندی سایت
برچسب های مهم
پیوند ها
آمار بازدید سایت
گروه گستردهای از treatments که مجموعا به عنوان واکسن شناخته میشوند، در از بین بردن برخی بیماریها، کاهش شدید شیوع سایر بیماریها و کمک به کاهش کلی شیوع بیماریهای عفونی به عنوان علت مرگ، سودمند بودهاند. واکسن به طور قابلتوجهی بار درد و رنج انسان را کاهش دادهاست. داستان آنها یکی از داستانهای بزرگ پیشرفت انسان و توانایی ما برای توسعه ابزارها و دانش است که به ما اجازه میدهد کیفیت زندگی خود را بهبود بخشیم. با این وجود، برخی از مردم به شدت با واکسیناسیون مخالف هستند.
اگر چه بسیاری جنبش ضد واکسن مدرن را به اندرو ویکفیلد و مقاله سال ۱۹۹۸ او نسبت میدهند که در آن ادعا شده بود واکسن سرخک، mumps و سرخجه را به ایجاد نوعی اوتیسم دیررس مرتبط میسازد، مخالفت با واکسیناسیون چیز جدیدی نیست. از زمانی که اولین واکسن آبله در قرن نوزدهم اختراع شد، با واکسیناسیون مخالفت شدهاست.
در مورد اولین واکسیناسیون، این مخالفت ممکن است به این دلیل توجیه شده باشد که یک کشاورز بیسواد از یک سوزن رفو برای گرفتن چرک از پستان گاو عفونی و سپس خراشیدن اعضای خانوادهاش استفاده کرد. این جنبشهای ضد واکسن تاریخی چیزهای زیادی برای آموزش به ما در مورد جنبش مدرن ضد واکسن دارند.
مقاله ویکفیلد چندین دهه از لفاظی ضد واکسن را در قرون نوزدهم و بیستم دنبال کرد. این سخنرانی با تغییر دیدگاهها در مورد استقلال بدنی، نقش دولت در مراقبتهای پزشکی، ترس از رها شدن اولین واکسن فلجاطفال و ترس قبلی در مورد واکسن دیفتری، کزاز و سیاهسرفه که در سال ۱۹۷۴ آغاز شد، انجام شد. این ترس از واکسن که در دهههای ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ به وجود آمد ، تا دهه ۱۹۹۰ به اجرا درآمد و بسیاری از تولیدکنندگان واکسن را مجبور کرد تا دست از کار بکشند. اگرچه مقاله ویکفیلد یکی از دلایل بسیار نزدیک جنبش مدرن ضد واکسیناسیون بود، توجه مطبوعات گستردهای را به خود جلب کرد - بسیار بیشتر از مقالات بعدی که از نتایج آن حمایت نکردند. ما به سوالاتی در مورد رابط بین رسانههای خبری و علم، و همچنین سوالاتی در مورد اینکه چگونه اخبار جعلی سریعتر از اخبار واقعی پخش میشوند، نگاهی میاندازیم.
در طول دو و ربعقرن گذشته، این مخالفت توسط چندین انگیزه برانگیخته شدهاست: ترس از عوارض جانبی نامطلوب، اعتراض به نفوذ دولت در بدن، تئوریهای توطئه در مورد "پزما بزرگ"، انگیزه مالی کسانی که درمانهای "جایگزین" میفروشند و وکلایی که به دنبال شکایت از شرکتهای دارویی هستند، ترس از ورود غرب یا مستعمرات به جوامع، رد این ایده که هر کسی به جز والدین یک کودک ممکن است بداند چه چیزی برای آنها بهتر است، و هویت جامعه را ایجاد کردهاست.
این مخالفت به مرور زمان موجب آسیب واقعی از جمله مرگ ناشی از شیوع آبله، سرخک و فلجاطفال شدهاست. ورشکستگی تولیدکنندگان واکسن منجر به کمبود واکسن شد؛ و دل شکستگی شخصی به عنوان بخشهای کاشتهشده توسط فعالان ضد واکسن به روابط خانوادگی و دوستی آسیب رساندهاست.
با وجود این عقبنشینیها، میزان کلی واکسیناسیون در سراسر جهان بالا است و فعالیت ضد واکسن هنوز ادامه دارد. با این حال، enclaves کوچکی وجود دارند که لفاظیهای ضد واکسن در آنها موثر بودهاند و منجر به خوشههای کودکان واکسینه نشده شدهاند. این خوشهها در معرض خطر کسانی قرار دارند که به دلایل پزشکی مختلف قادر به واکسیناسیون نیستند و منجر به شیوع سرخک و آبلهمرغان شدهاند.
از سه استراتژی گسترده برای تغییر عقاید مردم نسبت به واکسن استفاده شدهاست. من به این استراتژیها به عنوان استراتژیهای واکنشی، کمبود اطلاعات، و مبتنی بر جامعه اشاره میکنم. استراتژی واکنشی تعامل مستقیم با حامیان ضد واکسن در اینترنت و تمسخر آنها یا بحث با آنها کمترین تاثیر را دارد. حامیان آنلاین ضد واکسن نه تنها نماینده افراد متوسط با شک و تردید در واکسن نیستند بلکه این استراتژی میتواند نتیجه معکوس داشته باشد که منجر به دیدگاههای مستحکم و روابط آسیبدیده خانوادگی میشود.
زمانی که فعالان ضد واکسن به مقالات علمی استناد میکنند یا از زبان شواهد استفاده میکنند، معمولا قصد دارند باورهایی را که به دلایل غیر مبتنی بر شواهد برگزار میشوند، توجیه کنند. پرداختن به یک استدلال بدون پرداختن به دلایل عاطفی اساسی برای یک باور بعید است موثر باشد. وقتی مخالفت با واکسیناسیون به هویت و ارزشهای فرد مربوط میشود، اطلاعات متناقض میتواند مانند حمله به آن هویت و آن ارزشها باشد.
استراتژیهای نقص اطلاعات با در دسترس قرار دادن اطلاعات واقعی در مورد واکسیناسیون برای عموم از طریق وب سایتها، منابع اینترنتی و برگههای واقعیت، به واکسیناسیون نزدیک میشوند. در حالی که ارائه منابع اطلاعاتی به عموم در افزایش قصد واکسیناسیون موفق بودهاست، این استراتژیها نیازمند کسانی است که در وهله اول به دنبال چنین منابعی باشند و سپس بدانند کدام یک از آنها قابلاعتماد است. این استراتژیها احتمالا برای فعالان ضد واکسن موثر نیستند اما میتوانند برای کسانی که شک و تردید دارند موثر باشند.
استراتژیهای مبتنی بر جامعه، که به اعتقاد من موثرترین آنها هستند، استراتژیهایی هستند که براساس نشان دادن این تردید هستند که دیگران در جامعه کودکان خود را واکسینه میکنند؛ که همسالانشان در مسجد، کنیسه، کلیسا یا پرستشگاه خود که والدین خوبی نیز هستند کودکان خود را واکسینه کردهاند. و واکسیناسیون انتظار هر پدر و مادری را دارد. استراتژیهای مبتنی بر جامعه در پی شیوع سرخک که با فعالیت ضد واکسن تشدید شده و منجر به افزایش قابلتوجه در جذب واکسن شدهاست، مورد استفاده قرار گرفتهاند. این استراتژیها هویت فردی و ارزشهای کسانی که توسط لفاظیهای ضد واکسن هدف قرار میگیرند را در نظر میگیرند.