امروز جمعه ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
دسته بندی سایت
برچسب های مهم
پیوند ها
آمار بازدید سایت
آزمونی برای آنهایی که باقی ماندهاند
استیون میگوید اندازهگیریهای Sweat کلراید میتواند برای توسعه و تایید داروها برای جهشهای نادر در فیبروز کیستیک مورد استفاده قرار گیرد.
پیدایش روشهای درمانی موثر علیه بیماری فیبروز کیستیک یک دستاورد شگفتانگیز است.
اگر چه استفاده از داروها برای بازیابی عملکرد پروتیین معیوب که باعث بیماری - تنظیمکننده هدایت غشایی فیبروز کیستیک (CFTR)- میشود، به بهبود عمدهای منجر میشود. تقریبا یک دهه از معرفی اولین مدولاتور CFTR میگذرد، این درمانها منجر به کاهش سطح آسیب اعضا و عفونت مزمن شدهاند، در حالی که عملکرد ریه، ظرفیت ورزش، وضعیت تغذیه، کیفیت زندگی و حتی بقا را بهبود میبخشند. و از آنجا که مدولاتورهای CFTR به تدریج برای استفاده در کودکان کوچک و نوزادان تصویب میشوند، مزایای بالقوه آنها میتواند حتی بیشتر باشد چون آنها از آسیب گسترده به ارگانها مانند ریهها و پانکراس در اوایل زندگی جلوگیری میکنند. درمان مدولاتور چند عاملی CFTR اکنون میتواند تا ۹۰ % از افراد مبتلا به فیبروز کیستیک (کسانی که جهش F۵۰۸del در هر دو ژن CFTR دارند)را کمک کند، و یک انگیزه عمده برای گسترش استفاده از مدولاسیونهای CFTR به ۱۰ % باقیمانده وجود دارد. با این حال، چالشهایی برای توسعه بیشتر این داروها وجود دارد. رویکرد مرسوم برای توسعه و تست مدولاتورهای CFTR ما را مجبور میکند تا با آزمایشهای تصادفی کنترلشده (RCT ها)که ۴ - ۲۴ هفته طول میکشد و با انواع معیارهای پیامد بالینی پیش برویم. اما دستیابی به این استاندارد RCT به دلیل تعداد کم افراد دارای جهشهای نادر که هدف قرار گرفتهاند، بسیار دشوار خواهد بود. علاوه بر این، اندازهگیری استاندارد عملکرد ریه با استفاده از اسپیرومتری (تست FEV۱)در تشخیص بهبود در افزایش تعداد افراد مبتلا به فیبروز کیستیک که عملکرد ریه بالایی دارند، بیاثر است. این افراد در حاشیه باقی میمانند و منتظر انجام مطالعه غیر ممکن هستند، با وجود این احتمال بالا که بتوانند سود واقعی از درمان را تجربه کنند. علم تنظیم مقررات در حال رسیدگی به این چالش است. از همه مهمتر، استفاده تایید شده از مدولاتور CFTR Ivacaftor در سال ۲۰۱۷ گسترش یافت تا شامل تعداد کمی از افراد با انواع ژنتیکی نادر براساس تست in vitro، یک تصمیم بسیار نوآورانه توسط اداره غذا و داروی آمریکا باشد. با این حال، این به تنهایی کافی نیست، چرا که هزاران جهش CFTR تنها در تعداد بسیار کمی از افراد رخ میدهد، که با هم نشاندهنده حجم جمعیت درماننشده اما به طور بالقوه واجد شرایط هستند. رها کردن این مشکل برای متخصصان بالینی، شرکتهای بیمه - سلامت و دیگران برای حل آن، روندی آهسته و اختیاری خواهد بود.
یک راهحل قابل دفاع در آزمایش کلرید عرق قرار دارد، تست تشخیصی ساده و در عین حال عالی که عملکرد CFTR را منعکس میکند. درست همانطور که تست فشار خون، توسعه عوامل مختلف ضد فشار خون را برای جلوگیری از انواع بیماریهای قلبی عروقی ممکن میسازد، تست کلرید عرق باید معادل در فیبروز کیستیک شود، که به مدولاتورهای مختلف CFTR اجازه میدهد تا به افرادی برسند که نیاز زیادی دارند.
تست کلرید عرق، توسعه موثر فاز اولیه CFTR را قادر میسازد و تست عرق، تخمین دقیقی از عملکرد CFTR ارایه میدهد زیرا CFTR برای جذب موثر کلرید از مایع آزاد شده توسط مجرای عرق عمل میکند. عدم وجود CFTR منجر به سطوح بالای کلرید میشود، ویژگی که اغلب با طعم شوری بر روی پوست تشخیص داده میشود. از آنجا که غده عرق تحتتاثیر پاتولوژی پیشرونده قرار نمیگیرد، خواندن عملکرد CFTR دقیق باقی میماند.
از نظر علم نظارتی، تایید بیومارکرها نیازمند یک فرآیند فشرده، از جمله تجربه بالینی قطعی در میان عوامل با مکانیسمهای مختلف است. در مورد توسعه مدولاتور CFTR، این فرآیند نیاز به بازنگری دارد. گذشته از به تاخیر انداختن دسترسی به عوامل کنونی، فرآیند معمول توسعه مدولاتورهای جایگزین را برای گروههای کوچک افراد با احتمال بالای سود واقعی، کند خواهد کرد. و چنین مانعی برای پیشرفت بدون شک هزینه و نابرابری در سلامت را افزایش میدهد. این امر به ویژه در فیبروز کیستیک با توجه به شیوع بالاتر جهشهایی که در حال حاضر برای درمان با مدولاتورهای CFTR در میان افرادی که از نژاد اروپایی نیستند، تایید نشده اند، محتمل است.
اگرچه همبستگی تستهای کلرید عرق با نتایج بالینی براساس فردی پیچیده بودهاست، دادههای گروهی نشاندهنده ارتباط قوی با نتایج کوتاهمدت و بلند مدت درمان جبرانکننده CFTR در میان عوامل و جهش ژنتیکی است. به طور مهمی، کلرید عرق نیز یک شاخص وفادار از نتایج منفی در انواع شرایط بودهاست.
دامهای بالقوه ای وجود دارند. به ندرت، کلرید عرق میتواند از تابع CFTR جدا شود. با این حال، این خطر عمدتا باید به داروهایی با تحویل غیر معمول به پوست در مقابل اندامهای دیگر و یا عواملی محدود شود که به طور غیر منتظره ترشح عرق را تغییر میدهند - که هر دوی آنها به راحتی قابل آزمایش هستند. زمانی که این استراتژی اتخاذ شد، با ریسکهای مدیریتشده برای گروه وسیعی از بیماران، افراد با جهشهای نادر میتوانند به عنوان یک گروه مورد مطالعه قرار گیرند.
مراقبت از افراد مبتلا به فیبروز کیستیک در میانه یک تغییر عمده قرار دارد، اما اقلیت قابلتوجهی از مزایا را از دست میدهند زیرا مدل RCT متناسب با مورد آنها نیست. جامعه علمی باید به سرعت با این شرایط سازگار شود تا سرعت قابلتوجه تحقیقات درمانی حفظ شود.
https://www.nature.com/articles/d41586-020-02107-9
برچسب های مهم